يا ميتوان به اشاره نمودن ايشان به دهان خود براي ترسيم غوطهور شدن در چيزي(صحيح مسلم: ج 8 ص 158؛ سنن الترمذي: ج 4 ص 38؛ رياض الصالحين: ص 236) يا سه بار اشاره کردن به سينه خود براي نمايش تقواي درون(صحيح مسلم: ج 8 ص 11) و مانند آنها اشاره داشت که در ادامه، نمونههايي ديگر از اين شيوه تجسّمگرايي را يادآور خواهيم شد.
ب) استفاده از حرکات انگشت
در حديثي از پيامبر( روايت شده است:
مَثَل بخيل و صدقه دهنده، مثل دو مرد است که زره آهني بر تن دارند. هرگاه صدقه دهنده، بخواهد صدقهاي بدهد، آن زره بر تن او گشاد ميشود تا آن که اثر آن را [از بدنش] پاک ميکند و هرگاه بخيل بخواهد صدقهاي بدهد، زره بر او تنگ ميشود و دستهايش به چنبرهايش بسته ميشود و حلقههاي زره، در هم جمع ميشوند (صحيح البخاري: ج 3 ص 231؛ صحيح مسلم: ج 3 ص 88).
در برخي روايات، در ادامه حديث ياد شده، آمده است که ابو هريره ميگويد: من، پيامبر خدا را مشاهده کردم که در حالي که با انگشت خود به گريبان لباسش اشاره ميکرد، فرمود:
اگر او را بنگري، ميبيني تلاش ميکند تا آن زره را از هم باز کند و گشاد کند؛ امّا نميتواند (صحيح البخاري: ج 7 ص 37).
نقل شده است که فردي به نام وابصه، خدمت پيامبر( آمد و در مقابل ايشان نشست تا سؤال خود را از وي بپرسد. پيامبر( فرمود:«آيا ميخواهي پاسخت را بشنوي يا آن که مايلي سؤال کني؟».
گفت: شما پاسخ بفرما.
پيامبر( فرمود:«آمدهاي از من، معناي برّ و نيکي، و پليدي و گناه را بپرسي ».
پاسخ داد: آري.
پيامبر( سه انگشت دست خود را جمع کرد و آرام بر سينه او زد و فرمود:
اي وابصه! [پاسخ اين سؤال را] از وجود خودت جويا باش.
اين نکته را سه مرتبه تکرار کرد. آن گاه فرمود:
قرار نگيرد [و از آن، احساس ناراحتي کني]، هر چند مردم، جواز آن را به تو حکم کند و فتوا دهند (مجمع الزوائد: ج 1 ص 175).
يا ميتوان به رواياتي اشاره نمود که در آنها پيامبر خدا، براي مجسّم نمودن قرابت و ارتباط نزديک دو چيز با يکديگر، از روش کنار هم قرار دادن دو انگشت خود، بهره جسته است. از جمله روايات زير: