جلوه‌هايي از هنر تصويرآفريني در روايات نبوي - صفحه 26

در حديث معروف ثقلين، پس از آن که پيامبر( قرآن و اهل بيت( را به عنوان دو چيز گران‌بهاي به جاي مانده از خود، معرّفي مي‌کند، در ادامه مي‌فرمايد:
خداوند لطيف و خبير، مرا آگاه نمود که آن دو، هرگز از يکديگر جدا نمي‌شوند تا آن که در حوض [کوثر] بر من وارد شوند، مانند اين دو انگشت من (و دو انگشت سبّابه خود را در کنار هم قرار داد) و نمي‌گويم مانند اين دو (و انگشت سبّابه و انگشت وسط خود را در کنار هم قرار داد)؛ چرا که اين بر آن، فزوني دارد (بحار الأنوار: ج 23 ص 130 و ج 89 ص 103).
در حديثي ديگر، از ايشان روايت شده است که فرمود:
من و اين (يعني علي() همچون اين دو هستيم (و دو انگشت خود را به هم چسبانيد) و پيروان ما نيز با ما هستند، و هر که مظلومي را ياري کند، چنين خواهد بود (همان: ج 65 ص 19).
در يکي ديگر از احاديث نبوي آمده است:
من و سرپرست يتيم، در بهشت، اين گونه هستيم (و به انگشت سبّابه و وسطي خود، اشاره کرد، در حالي که ميان آنها مختصري فاصله انداخته بود) (صحيح البخاري: ج 6 ص 178؛ رياض الصالحين: ص 181).
و در حديث ديگري مي‌خوانيم:
هر کس سرپرستي دو دختر را عهده‌دار شود تا به حدّ بلوغ برسند، روز قيامت، او با من [اين گونه] محشور مي‌شود (و انگشتان خود را به هم چسباند) (صحيح مسلم: ج 8 ص 38؛ رياض الصالحين: ص 183).
در روايت ديگري، پيامبر خدا، براي ترسيم نزديکي قيامت، آن را چنين به نمايش مي‌گذارد:
من در نفسِ قيامت [و آغاز آن] مبعوث گرديدم. سپس از آن پيشي گرفتم، همچنان که اين بر اين، پيشي گرفته است (و به انگشتان وسط و سبّابه خود، اشاره نمود) (سنن الترمذي: ج 3 ص 336).
ايشان، در تصويري ديگر، براي مجسّم نمودن حال انسان که از سويي، مرگ به دنبال اوست و از سوي ديگر، او به دنبال آرزوهاي خود است، با اشارات انگشت، اين حقيقت را ترسيم مي‌نمايد. از اَنَس روايت شده که پيامبر خدا، انگشتان خود را جمع کرد و روي زمين قرار داد و فرمود:
اين، آدميزاد است.
سپس آن را به همين حالت، برداشت و قبل از آن گذاشت و فرمود:
و اين، اَجَل اوست.

صفحه از 31