در روايت ديگري آمده است که پيامبر( براي مجسّم نمودن حقيقت ياد شده، سه قطعه چوب برداشت و يکي را در مقابل خود، در زمين فرو بُرد و ديگري را در کنار خود و سومي را دورتر. آن گاه فرمود:
آيا ميدانيد اينها چيستند؟
گفتند: خدا و پيامبرش بهتر ميدانند.
فرمود:
اين، انسان است. اين، اجل و آن ديگري، آرزوست که فرزند آدم به دنبالش ميرود؛ امّا اجل در ميرسد و او به آرزو نميرسد(تنبيه الخواطر: ص 226؛ ميزان الحکمة: ج 1 ص 143).
در حديثي شگفت، از پيامبر( روايت شده که فرمود:
امر به معروف و نهي از منکر کنيد؛ زيرا در غير اين صورت، خداوند، پوست شما را ميکَنَد، همان گونه که من، پوست اين چوبدستي را کَندهام (به چوبدستي خود، اشاره نمود) (المجازات النبوية: ص 353؛ بحار الأنوار: ج 97 ص 71؛ مستدرک الوسائل: ج 12 ص 179).
در المجازات النبوية (ص 353) آمده است:
جمله «خدا، پوست شما را ميکَنَد»، استعاره است و مقصود، آن است که خداوند، از اموال و نفوس شما ميکاهد و به مصائب و گرفتاريهاي بزرگ، مبتلايتان ميکند، به گونهاي که همچون شاخههايي برهنه و چوبهايي خشک و بيشاخ و برگ، خواهيد شد.
نقل نمودهاند که پيامبر خدا، با اصحاب خود، در سايه درختي نشسته بودند. شاخهاي از درخت را گرفت و تکان داد و برگي افتاد. آن گاه فرمود: «آيا از علّت اين کار، نميپرسيد؟».
گفتند: اي پيامبر خدا! ما را از علّت آن، آگاه ساز.
فرمود:
هرگاه بنده مسلمان، به نماز ايستد، گناهانش فرو ميريزد، همچنان که برگ اين درخت که فرو افتاد(بحار الأنوار: ج 79 ص 208).
همچنين از اَنَس بن مالک، روايت شده که پيامبر خدا، از کنار درختي که برگهايش خشک شده بود، عبور ميکرد. با عصاي خود به آن زد، آن گونه که برگهايش بر زمين ريخت. سپس فرمود:
[ذکر] «سبحان الله والحمد لله ولا إله إلاّ الله والله أکبر»، گناه بندگان را ميريزد، همان گونه که برگهاي اين درخت، بر زمين ريخت(سنن الترمذي: ج 5 ص 204).
د) فنّ رسم
در حديثي از ابن مسعود نقل شده که پيامبر خدا، با دستش خطّي کشيد و آن گاه فرمود: