ميتوان به ترسيم موضوع احاطه شدن آدمي به وسيله «اَمَل» و «اَجَل»، اشاره نمود که پيامبر خدا، گاه با بهرهگيري از اشيا (سنگريزه يا تکّههاي چوب) و گاه به روش فنّ رسم، و گاهي با حرکت انگشتان، حقيقت ياد شده را عينيت بخشيده و آن را با روشهايي زنده و گويا، به نمايش گذاشته است.
خلاصه و نتيجهگيري
از آنچه گذشت، به وضوح روشن ميشود که پيامبر خدا، با بهرهگيري از شيوه مجسّم ساختن معاني، معارف بلند و ژرفي را در سطح فهم همگان، تنزّل بخشيده و با ترسيم دقيق حقايق در تصاوير و صحنههايي زنده، معقول را محسوس، مخفي را آشکار، غايب را حاضر، دور را نزديک، و مبهم را روشن ساخته است.
پيامبر( با بهره جستن از تشبيهاتي نغز و تمثيلاتي زيبا و استعاراتي بديع و توصيفاتي دقيق و همچنين با استفاده از ساير روشهاي تصويرآفريني، تابلوهاي زنده و باشکوهي را به نمايش گذاشته که هر يک از آنها به روشني از روح لطيف و قوّه خلاقه استاد چيرهدستي پرده بر ميدارند که با تخيل گستردهاش، تصاوير بسيار جذّاب و بديعي را آفريده است که صحنههايش نوازشگر چشم و خيال آدمياند.