جلوهگر ميشوند. و در حقيقت، در اين گونه موارد، سخن، از قالب تنگ خود خارج شده، به عالمي زنده و پُرنشاط، پا ميگذارد (الصورة الفنّية في الحديث النبوي الشريف: ص 90 به نقل از: الصورة الشعرية، بشري صالح: ص 3).
و به تعبيري ساده و موجز، ميتوان گفت: تصوير، يعني پردهبرداري از معاني با تعابيري زنده و احساس برانگيز.
به اين ترتيب، ميتوان دريافت که تصوير، عبارت است از: مجموعهاي تشکيل شده از شکل و رنگ و معنا و حرکت (صور خيال در شعر فارسي: ص 261) و در قالب اين شيوه بياني است که کلمات، از حالت عادي خود، فراتر ميروند و معاني، به صورتي زنده و زيبا و خيالانگيز، در پيشِ روي مخاطبان، به نمايش در ميآيند.
روشهاي تصويرآفريني در روايات نبوي
1. تصويرپردازي با کلمات زنده
بديهي است هر کلمهاي، مادام که فقط در کتابهاي فرهنگ لغت آمده، مُرده و بيجان است و نويسنده و اديب و شاعر، با به کار گرفتن مناسب آن در اثر خود، به آن روح ميبخشد و باعث حيات آن ميشود.
کلمه در هر جمله، همچون يک قطعه از وسيلهاي است که اگر در جاي مناسب خود قرار گيرد، ميتواند نقشآفرين باشد و آن دستگاه را به حرکت در آورد و در غير اين صورت، باعث رکود و سکون آن ميگردد.
کلمات، گاه ميتوانند اَشکال و کيفيات و حالاتي را به مخاطب، منتقل کنند که تابلوها و حتّي فيلم، از اداي مثل آن، ناتوان است. شعرا و اُدبا، گاه با استفاده از کلماتي زنده، چنان به نقّاشي صحنهها پرداختهاند که هيچ ابزاري، مانند آن، قادر به انتقال ظرايف و لطايف يک پيام به مخاطب، نخواهد بود. به اين ترتيب، معلوم ميشود که واژهها در ايفاي نقش تصويرپردازي، مراتب متفاوتي دارند و همه آنها را نميتوان در يک مرتبه قرار داد.
در ميان احاديث نبوي، گاه واژههايي را ميتوان سراغ گرفت که هر يک، به روشني صحنه نمايش زندهاي را به تصوير درآوردهاند و افق وسيعي از معنا را در برابر انسان، گشودهاند که از جمله آنها ميتوان به واژههاي زير، اشاره نمود:
وَطيس
نقل شده است که در جنگ حُنَين، وقتي نبرد ميان سپاهيان اسلام و کفر بالا گرفت، پيامبر( فرمود: