ديدگاه‌ها و فعّاليت‌هاي حديثي شيخ محمّد حسين کاشف الغطا - صفحه 91

اخلاق

1. رابطه کسوف و خسوف با گناهان مردم

ما اخباري داريم که در آنها ظاهراً بين کسوف و خسوف و کثرت گناهان، ارتباطي برقرار دانسته شده است و به نوعي، سبب کسوف و خسوف را کثرت گناهان معرّفي کرده‌اند. کاشف الغطا، در اين زمينه بياني بدين شرح دارد:
آنچه علماي علم هيأت، درباره سبب کسوف و خسوف بيان کرده‌اند، تقريباً محسوس يا شبه محسوس است. امّا آنچه در اخبار آمده است دالّ بر اين که سبب آن دو، کثرت گناهان است، علاوه بر ضعفي که ما را از پايبندي به آنها باز مي‌دارد و معارضه بعضي از احاديث نبوي که در مورد تقارن وفات ابراهيم پسر پيامبر خدا و خسوف، صادر شده است، مي‌توان آنها را تأويل کرد به اين که اين احاديث، کنايه از اين است که کثرت گناهان، موجب از بين رفتن نور خورشيد هدايت و ماه‌هاي عقل‌هاست (الفردوس الأعلي: ص 97).

2. شرح مراتب نفس در حديث امام علي خطاب به کميل بن زياد

حديث معروفي است که در آن، کميل از امير مؤمنان مي‌خواهد که نفس وي را به او بشناسانَد. امير مؤمنان هم در کلامي طولاني، به شرح مراتب نفس مي‌پردازد (بحار الأنوار: ج 58 ص 85؛ الصافي: ج 3 ص 111). مرحوم کاشف الغطا نيز به مناسبت پرسشي درباره گفتار پيامبر خدا، خطاب به علي( که: «إذا فاضت نفسي فتناولها بيدک وامسح بها وجهک (الإرشاد: ج 1 ص 186)؛ وقتي روحم آهنگ سفر کرد، آن را به دست، مسح کن و به صورتت بکش» و اين که مراد از «مسح بر وجه» چيست، ضمن پاسخ به اين پرسش، به شرح مراتب نفس، پرداخته است:
بدان که در اخبار معتبر، وارد شده است که کميل ـ که از اصحاب خاصّ امير مؤمنان بود ـ گفت: اي مولاي من! مي‌خواهم که نفسم را به من بشناساني.
امير مؤمنان فرمود: اي کميل! از کدامين نفس مي‌پرسي؟
گفت: اي مولاي من! مگر يک نفس بيشتر نداريم؟
فرمود: اي کميل! همانا نفس، چهار تاست: نامي نباتي، حسّي حيواني، ناطقه قدسي، و الهي ملکوتي. و هيچ شکّي نيست که هر يک از اين نفْس‌ها را مراتب و درجاتي است و اين که نفس نباتي و حيواني، با مرگ انسان از بين مي‌رود و تنها نفس ناطقه قدسي باقي مي‌مانَد که در همه افراد، وجود دارد و پايين‌ترين مرتبه‌اش وقتي است که نزديک به نفس چارپايان مي‌شود، همانهايي که جز چارپاياني بيش نيستند، بلکه گم‌راه‌ترند و بالاترين مراتب آن، وقتي است که به نفوس فرشتگان، متّصل مي‌شود و اين، اوّلين مراتب نفس الهي ملکوتي است که بالاترين آن، روحُ القُدُس است. ... و آن، همان

صفحه از 96