احکام بسياري بر اين قاعده مترتّب است. مثلاً انسان ميتواند هرگونه که بخواهد، در خانهاش تصرّف نمايد و پنجرههايي در ديوارش قرار دهد، گرچه بر خانه همسايهاش، اشراف داشته باشد و همسايه، حقّ جلوگيري ندارد؛ زيرا مردم بر داراييشان تسلّط دارند، مگر اين که اين کار، مستلزم ض ساني به همسايه باشد که در اين صورت، به دليل قاعده لا ضرر ـ که حاکم بر قاعده سلطنت است ـ ، اين کار، جايز نيست. آري! اگر دو ضرر با هم تعارض يابند، قضيه به حاکم شرع، ارجاع ميشود تا وي به آنچه ضررش کمتر است، حکم نمايد يا راهي براي جمع بين دو حق بيابد (تحرير المجلّة: ص 90 ـ 91).
4. قاعدة الجب
مرحوم کاشف الغطا، اين قاعده را برگرفته از سخن پيامبر خدا ميداند که: «الإسلام يجب ما قبله» (عوالي اللآلي: ج 2 ص 54 و 224)؛ اسلام، آنچه پيش از خود است، قطع ميکند»، و به طور کوتاه، درباره مفاد اين حديث ميگويد:
تعامل پيامبر( با مشرکان و اهل کتابي که در دين اسلام وارد ميشدند، به اين مطلب، شهادت ميدهد و اين گونه، افراد را به ادا کردن حقوق الهياي که گذشته بود، وادار نميکرد. فقط بر دوش اينها حقوق بشري مثل قرضها و مانند آن است؛ امّا حقوق مالي (مثل زکاتها و مانند آن) نزد مشهور علما، ساقط است (تحرير المجلّة: ص 93).