الشافي في الامامة - صفحه 134

ابن الشهبه (م 851هـ)، وفات او را، در ذي القعده سال 415 هـجري، در ري دانسته‌اند. در الکامل، وفات او، ذيل حوادث سال 414 هجري آمده است:
قاضي عبدالجبار بن أحمد المعتزلي الرازي، صاحب تصانيف مشهور در کلام و غير آن، درگذشت و مرگش، در شهر ري بود و سنش، از 90 گذشته بود ( الکامل في التاريخ: ج9 ص638).
از مجموع اقوال اين بزرگان برمي‌آيد که قاضي، در سال 415 هجري، در ري، وفات يافته است.

الشافي في الامامة

نام كتاب و صحت انتساب آن

نام‌گذاري كتاب، توسط شخص سيد مرتضي صورت پذيرفته است. دليل صحت اين ادعا، آمدن نام اين كتاب، در دو كتاب ديگر سيد مرتضي است كه بعد از الشافي، به نگارش در‌آمده‌اند. وي، فصل امامت، در كتاب الذخيرة في علم الكلام را، اين‌گونه آغاز مي‌كند:
انا و ان كنّا قد أوردنا في كتابنا الشافي في الامامة، كل ما يحتاج اليه في هذا الفن من الكلام و ... ( الذخيرة في علم الكلام: ص409).
و در آن‌جا كه از عصمت امام سخن مي‌گويد، خواننده را براي مطالعه تكميلي در اين موضوع، به الشافي ارجاع مي‌‌‌دهد:
و قد أحكمنا هذا، كلّه، في الكتاب الشافي ... (همان: ص433).
وي، در مقدمه كتاب المقنع في الغيبة نيز، آورده است:
و إن كنت قد أودعت الكتاب الشافي في الامامة، و كتابي في تنزيه الانبياء و الائمه( من الكلام في الغيبة... (‌ المقنع في الغيبه: ص31_ 32).
نجاشي و طوسي هم، به ترتيب، در رجال (رجال النجاشي: ص270) و الفهرست ( الفهرست: ص164) ، با همين نام، اين كتاب را در شمار آثار سيد مرتضي ذكر مي‌كنند.
شيخ آقا بزرگ تهراني هم، در الذريعة، در مدخل حرف شين، از اين اثر نام مي‌برد و آن را، متعلق به سيد مرتضي مي‌داند. وي، تنها بر نام كتاب، بخش دومي مي‌افزايد كه نام كتاب، چنين مي‌شود: « ‌الشافي في الامامة و ابطال الحجج العامه ( الذريعه الي التصانيف الشيعه: ج13 ص8) ».
از مجموع اين قراين، به دست مي‌آيد كه اين كتاب، در صحت انتسابش به سيد مرتضي، مشكلي ندارد، چنان‌كه نجاشي و طوسي، از اين كتاب، در شمار آثار سيد مرتضي نام برده‌اند و نويسندگان ديگر نيز، در كتابشان، از اين اثر، با همين نام ياد مي‌كنند و آن را، متعلق به سيد مرتضي مي‌دانند. براي مثال، حدود دو قرن بعد از وفات وي، ابن أبي‌ ‌الحديد در شرح مشهوري كه بر نهج البلاغه دارد،

صفحه از 142