ديدگاه‌هاي ‌سيد‌مرتضي و بررسي کتاب تنزيه‌ الانبياء و الائمة(ع) - صفحه 109

1) مقدمه

مؤلف ، در مقدمه کتاب، اين‌چنين به تأليف کتاب و وارد شدن به موضوع مورد نظر مي‌پردازد:
نگاشتن کتابي پيرامون منزه دانستن پيامبران و امامان ـ درود خدا بر آنان باد ـ از تمامي گناهان و زشتي‌هاي بزرگ يا کوچک، و مردود اعلام کردن نظر مخالفين اين اعتقاد را از من خواسته‌اي. و من، علي‌رغم تنگي وقت و مشغوليت ذهني، اين‌گونه به جواب از خواسته‌ات مي‌پردازم که:
ابتدا، اختلاف نظر در اين باب را متذکر مي‌شوم. سپس نظر صحيح را با توجه به نقطه نظرات يک مذهب و فرقه بيان مي‌دارم. در مرحله بعد، به ذکر آيات مشابهي که مخالف نظريه صحيح (تنزيه) و دليل بر وقوع گناه (کبيره يا صغيره) از پيامبران يا امامان هستند، مي‌‌پردازم.
مرحله اول: بيان اختلاف در پاک بودن پيامبران از گناهان.
در مورد پيامبران، در بين فرق مسلمانان اختلاف نظر پديدار گشته است. نظريه شيعه اماميه اين است که بر ايشان هيچ‌کدام از گناهان جايز نيست؛ چه کبيره باشد چه صغيره،‌ نه قبل از نبوت، و نه بعد از آن. ائمه نيز همين‌گونه‌اند.
در مقابل، اصحاب الحديث و حشويه (گروه مشبهه و مجسمه) چند نظريه را مطرح مي‌کنند؛ گروهي از ايشان بر اين نظرند که قبل از نبوّت امکان سر زدن کبائر از ايشان وجود دارد. و ديگر گروه مي‌گويند حتي در زمان نبوّت نيز اين امکان وجود دارد و فقط «دروغ» در بيان شريعت از ايشان جايز نيست. گروه سوم، آن را نيز جايز شمرده ولي شرط مخفي و سرّي بودن را براي آن گذرانده است. چهارمين گروه، هيچ‌گونه قيدي در اين امر روا نمي‌دارد. معتزله نظريه ديگري را بيان مي‌دارند: سر زدن گناهان کبيره تماماً و صغائري که موجب کوچک شدن شأن پيامبري است،‌ از پيامبران ممنوع است؛ چه قبل از نبوت، و چه در آن. ولي ارتکاب صغاير غير مستخفه در دو حالت مذکور ممکن است. در اينجا بود که چند نظريه در اين راستا به وجود آمد؛ برخي از ايشان اقدام بر انجام گناه صغيره عمدي از جانب پيامبر اسلام( را ممکن مي‌شمرند، ولي بعضي ديگر، آن را نيز ممنوع دانسته و مي‌گويند: پيامبران، اقدام به انجام گناهان ـ در حالي‌که علم به گناه بودن آن دارند ـ نمي‌کنند، مگر به شيوه تأويل ... ۱ .

1.. سيد مرتضي در ادامه، به بيان دليل اختلاف بين اماميه و معتزلة پرداخته و سعي در تقريب بين آن دو کرده است، آنجا که مي‌نويسد: بدان كه اختلاف ميان ما و معتزله، كه ايشان ارتكاب گناهان صغيره را براي پيامبران جايز مي‌‌دانند، ‌پس از رسيدگي تقريباً از ميان مي‌‌رود. چه آنان تنها ارتكاب گناهاني را جايز مي‌‌شمارند كه شخص را مستحق عقاب و كيفر نمي‌كند، و تنها سبب از ميان رفتن ثواب و پاداش است، چه در اين خصوص با يكديگر اختلاف دارند. و اين در معني موافق است با آنچه شيعيان مي‌‌گويند. بنابراين اختلاف شيعه و معتزلة به مسأله «احباط» وابستگي‌ پيدا مي‌‌كند. اگر «احباط» باطل باشد، ‌بالضرورة اين توافق حاصل مي‌شود كه هيچ معصيتي از پيغمبران سر نمي‌زند؛ چه، آنان را شايسته نكوهش قرار مي‌دهد.

صفحه از 125