وفات:
سيد مرتضي، پس از عمري سرشار از فعاليتهاي بزرگ علمي، و تلاشهاي پيوسته سياسي و تأليفي، در سن 80 سالگي، در 25 ربيع الاولِ سال 436هـ، درگذشت. پيکر او، با حضور انبوهي از شاگردان مکتبش تشييع شد، و پسرش، عصر همان روز بر وي نماز گذارد و در خانه خود، در محله کرخ بغداد به خاک سپرده شد (رجال نجاشي: ش 708 ص 270). شاگردش، أبو أحمد حسين بن عباس نجاشي، با کمک محمد بن حسن جعفري و سلار بن عبدالعزيز، عهدهدار غسل او شد. سپس به کربلاي معلي منتقل، و در کنار پدر و برادرش در جوار قبر جدشان، ابراهيم مجاب ـ فرزند امام کاظم(-، مدفون گشت ۱ .
ب) شخصيت علمي سيد مرتضي
آغاز تحصيلات:
سالي که وي درس خواندن را شروع کرد و اوّلين شاخه از علومي که آموخت، دقيقاً مشخص نيست، ولي احتمالاً ادبيات بوده؛ چون ادبيات را در سنين کودکي، بين 12 تا 15 سالگي، نزد ابن نباته خوانده است، و اين سبب ميشود که سن او را هنگامي که براي آموختن فقه، نزد شيخ مفيد فرستاده شد، کمتر از پانزده سال تخمين بزنند (شخصيت ادبي سيد مرتضي: ص 55).
جايگاه علمي در ميان معاصران:
آنچه مسلم است، دانش آموزي سيد مرتضي از اين استادان و جديت او درکار تعليم خود، موجب ميشود که در عنفوان جواني، به عنوان يک مرجع فقهي و کلامي، مورد توجه عموم اماميه ساکن در مناطق گوناگون مطرح شود و مرجع پرسش آنها در زمينههاي مختلف علوم قرار گيرد، چنانکه رساله المسائل الموصليه را در سن 27 سالگي در پاسخ به پرسشهاي شيعيان موصل، مينگارد. در واقع، رسالهها و جوابهاي گوناگون وي در پاسخ به سؤالاتي که از مناطق مختلف کشورهاي اسلامي از حضور او ميشد، گوياي موقعيت علمي و ادبي وي در ديدگاه معاصران اوست. اين گونه سؤالات، يا براي دريافت نظر استدلالي سيد در مورد آن مسأله بود، يا به قصد عمل به مضمون و محتواي کلام، بيآنکه دليلي از وي بخواهند، و يا به انگيزه ردّ بر او بود، يا به طور کلي براي تحريک و تعريض نسبت به برخي عقايد شيعه و متکلمان.
1.. علاّمه مامقاني اين مطلب را به نقل از ثعالبي در كتاب «اليتيمة»، و همچنين شهيد ثاني، ذكر كرده است، و مخالفت برخي علماي رجال شيعه با اين مطلب را نقل ميكند و مينويسد: «انكر ذلك صاحب التكملة، لمخالفته، لما سمعته من النجاشي و العلاّمه من دفنه في داره.» ولي پس از ذكر مطالبي، چنين جمع بندي ميكند: « و انت خبير بما فيه اذ لامنافاة بين دفنه في داره، ثم نقله الي الحائر، كما دفن الشيخ المفيد في داره في بغداد، ثم نقل الي مشهد الكاظمين(» (تنقيح المقال: ج۲ ص۲۸۴).