3. احاديثي که در لابهلاي كتبي كه در اختيار او بودهاند، يافت شدهاند كه به علت غفلت يا عدم اطلاع، آنها را رها كرده است (مستدرک الوسائل: ج 1 ص60). در مورد مطابقت دسته سوم با شرايط مستدرکنگاري، ترديدي نيست، لکن جاي سؤال است که در مورد دو دسته نخست، محدّث نوري، بر چه اساسي آنها را مطابق با مباني شيخ حرّ آورده است. به تعبيري، آيا اخبار دو گروه اول را، ميتوان مستدرک خواند؟
همانطور که پيش از اين گذشت، چنانچه صاحب وسائل، به صحت انتساب، متن و محتواي کتابي اطمينان حاصل نميکرد، آنها را کنار ميگذاشت. به همين خاطر، بسياري از کتب، از نظر او، کنار گذاشته شدند. محدّث نوري، براي جبران اين مطلب، پس از آنکه در فايده اول خاتمه مستدرک، اسماء کتب معتمد خود را نام ميبرد، در فايده دوم، به تفصيل، به جايگاه کتب و مؤلفين آنها، و جايگاه علمي و درجه وثاقت آنها ميپردازد و سرانجام، جمع بندي و نتيجهگيري ميکند ۱ . در حقيقت او ميکوشد، با مد نظر قرار دادن معيارهاي شيخ حرّ عاملي، به روايات تمسک کند، لکن هر آنچه صاحب وسايل نامعتمد خوانده، از نظر محدّث نوري نامعتمد نيست، بلکه با کاوشي نو، در جهت بازشناسي منابع تلاش ميکند. او، در اينباره مينويسد:
به ياري خداوند متعال، ما در بعضي از فوائد خاتمه كتابمان، به اسامي اين كتابها و مؤلفان آنها ۲ اشاره ميكنيم، و اسباب اعتماد، رجوع و اخذ اخبار آنها را بيان ميكنيم (مستدرک الوسائل: ج1 ص60).
او با اين کار، مهمترين دغدغه شيخ حرّ، يعني احراز اطمينان به صحت متن، محتوا و انتساب را، از اين رهگذر، جبران ميکند. اگر چه بررسي ملاکهاي محدّث نوري در احراز اطمينان نسبت به صحت اين موارد، لازم به نظر ميرسد، اما همين قدر که ايشان تلاش کرده که با مبنا و دليل، کار شيخ حرّ را کامل کند، ميتوان بر مستدرک بودن کار او صحه گذاشت. به عبارت ديگر، کار ايشان در فائده دوم خاتمه، دليلي محکم بر رعايت ملاکهاي صاحب وسائل، در استفاده از کتب به حساب ميآيد.
از جمله مباني محدّث نوري در انتخاب مصادر مستدرک، استقصاء تأليفات بزرگاني است که هيچ شبههاي در وثاقت آنها نيست، و صاحب وسائل، به خاطر عدم آگاهي از وجود آنها، و يا عدم وصول نسخه صحيح از آنها در وقت تأليف، از آنها استفاده نکرده است. مثلاً شيخ حرّ، بر ده کتاب از
1.. مثلاً در مورد کتاب درست بن منصور، پس از آنکه مطالبي را در مورد اصل کتاب و شخص مؤلف بيان نمود، به نقلهايي که توسط محدّثان از اين کتاب صورت گرفته، اشاره کرده، و همه را بيان ميکند، و در پايان مينويسد: با روايت چنين افرادي از او، ترديدي باقي نميماند که او در بالاترين درجات وثاقت است و رواياتش مورد قبول و کتابش مورد اعتماد است... (ر.ک: مستدرک الوسايل: ج ۱ ص ۴۴).
2.. مراد، کتابهايي است که شيخ حرّ، آنها را نامعتمد دانسته است.