هوش سرشاري نيز برخوردار باشد، ممکن نيست. کشف تصحيف، نيازمند اطلاعات گسترده و دقت و هوش سرشار است. محدّث نوري، همه اين شرايط را داراست و در مستدرک، در مواردي به اين مسأله اشاره كرده است. وي، روايتي را درباره مسجد جمکران ذکر ميکند که در آن، تاريخِ امر به بناء مسجد، سنه ثلاث وتسعين و ثلاث مائة بيان شده است. با توجه به اينكه شيخ صدوق نيز اين حكايت را روايت كرده، محدّث نوري، تحريف موجود را، چنين بيان ميكند:
ظاهراً، عبارت ثلاث وتسعين و ثلاثمائة ، در أصل، ثلاث وسبعين و ثلاثمائة بوده كه دچار تحريف شده است؛ زيرا اين تاريخ، بعد از تاريخ وفات شيخ صدوق ۱ كه اين روايت را نقل كرده، ميباشد (همان: ج3 ص 447).
گاهي اوقات، کلام مؤلفين کتب حديث، با متن حديث آميخته شده و با گذشت زمان و نسخه برداري از آن کتب، کلام، با حديث، آميخته گشته است. گاهي، توضيحاتي که از جانب مؤلف در کنار روايت درج شده، مضموني برگرفته از روايات دارد، امّا به هر صورت، اين توضيحات جزء روايت نيست. روشن است که تشخيص اين موارد، با وجود شبهات متن مؤلف به روايات، کار سختي است. محدّث نوري، اين موارد را نيز تميز داده است. مثلاً ذيل روايتي مينويسد:
قلت: الظاهر أن من قوله: فهذا إلي آخره، من کلام المصنف، و هو الحق الذي يؤيده غير واحد من الأخبار. (همان: ج3 ص145).
2ـ فهم متن
پس از آنکه از صحت متن روايات، اطمينان حاصل شد، در گام بعدي، به سراغ فهم متن ميرويم. متن يک حديث، حاوي لغات و اصطلاحاتي است که براي دست يابي به فهم اوليه روايت، ناگزير بايد آنها را بفهميم. بايد توجه کرد که هرگز انتظار نداريم به مجرد فهم ظاهري متن، به مرادِ گوينده دست يابيم، بلکه کشف مراد، در مرحله بعد قرار دارد. براي دست يابي به معناي لغوي، بهترين روش، مراجعه به کتب لغت است.
اگر چه موارد تبيين واژگان، در مستدرک الوسائل چندان گسترده نيست، ولي به عنوان روشي که مؤلف در مواردي از آن بهره جسته، ذکر ميگردد. محدّث نوري براي تبيين لغات، به طور عمده از قاموس اللغة فيروز آبادي استفاده کرده است، اگر چه در مواردي، از منابع ديگر هم بهره برده است، مثلاً وي در تبيين واژه نفق مينويسد:
في القاموس: النفق محركة: سرب في الارض، له مخلص إلي مكان، وقال الثعالبي في فقه اللغة: لايقال: نفق إلاّ إذا كان له منفذ و إلاّ فهو سرب (همان: ج 1ص 286).
يکي از موانع فهم متون کهن، اصطلاحاتي هستند که در آنها بهکار گرفته شدهاند. محدّث نوري در کتاب خود، براي زدودن اين مانع، به تبيين اصطلاحات پرداخته است. در اين موارد،
1.. وفات شيخ صدوق، در سنه ۳۸۱ ق واقع شده است.