روش حديثي محدّث نوري در مستدرک الوسائل - صفحه 92

4ـ روايات متعارض

پيش از اين گذشت که مبناي محدّث نوري در برخورد با روايات، آن است که روايات را حتي‌الامکان ردّ نمي‌کند، بلکه با توضيحات خود، وجه منطقي‌اي براي پذيرش روايت بيان مي‌کند. اين شيوه، به هنگام تعارض اخبار و روايات، بيشتر ظهور دارد. ايشان، در توضيح احاديث متعارض، نه تنها تلاش مي‌کند احاديث را طرد نکند، بلکه تلاش مي‌كند به وجه جمع رواياتِ متعارض اشاره کرده و آنها را جمع مي‌کند. به اين ترتيب، با به کارگيري روش‌هاي مختلف، اختلاف بين روايات را بررسي و حل مي‌کند. در برخي موارد، به جمع‌هاي صاحب وسائل اشاره مي‌کند و ضمن تأييد، به آنها ارجاع مي‌دهد (به عنوان نمونه ر.ک: همان: ج 2 ص 546). هم چنين، گاهي به جمع‌هاي پيشينان، به‌ويژه شيخ طوسي استناد کرده است (رک: همان: ج2 ص280). البته، اين به آن معنا نيست که محدّث نوري، خود، در جمع بين روايات متعارض، مطلبي مطرح نکرده است، بلکه ايشان، براي جمع بين روايات، روش‌هايي را مطرح کرده است.
محدّث نوري، هنگام برخورد با روايات متعارض و اختلافي، در برخي موارد، مسأله تقيه را مطرح مي‌کند. اگر چه معمولاً هنگام حمل خبر بر تقيه، علت، توضيح داده نشده، ولي در مواردي هم، علت اين مسئله ذکر گشته، که شايد بتوان با تتبع کامل، به ملاک‌هاي ايشان در حمل بر تقيه، دست يافت. گاهي، موافقت يکي از طرفين تعارض با روايات عامه، علت حمل بر تقيه است، چنان‌که در مواجهه با رواياتي که مدفوع پرندگان را براي نماز، بلا اشکال مي‌دانند و روايتي که مدفوع خروس را، داراي اشکال مي‌داند، مي‌نويسد:
آنچه دلالت بر نجس بودن مدفوع خروس دارد، بر چند يچز حمل مي‌شود که نيکوترين آن، حمل بر تقيه است؛ زيرا اين مطلب، قول ابوحنيفه است ... . (همان: ص560 و ج2 ص280).
يکي از روش‌هاي او، در جمع رواياتي که بر حصرِ مطلبي دلالت دارند، با روايات ديگري که از حصر، خارج هستند، مسأله استحباب است. بدين معنا که آنچه از حصر خارج است، حمل بر استحباب مي‌کند. ايشان، در جمع بين رواياتي که ستر عورت را در سه يچز حصر مي‌کنند، و رواياتي که ستر را در بيش از سه يچز مي‌دانند، گروه دوم را، حمل بر استحباب مي‌کند (همان: ج 1 ص 378).
گاهي، اختلاف روايات، در نتيجه مطلق و مقيد بودن آنها است که با توجه به اين مسأله، مي‌توان اختلاف را حل کرد. يکي از شيوه‌هايي که محدّث نوري در جمع اخبار، از آن بهره برده، تقييد مطلق است ۱ .

1.. ر.ک: مستدرک الوسائل، ج ۲، ص ۵۴۷. درباره کسي که با تيمم، نماز را آغاز مي‌کند و در حين نماز، آب مي‌يابد، دو گروه روايت نقل مي‌کند: در دسته اول، روايات تصريح دارند که اگر رکوع را بجا نياورده، بايد نماز را با وضو بخواند، ولي اگر از رکوع گذشته، نماز را بايد تمام کند. دسته دوم، به صورت مطلق مي‌گويند، بايد نماز را تمام کند. محدّث نوري در جمع مي‌نويسد: «قلت: لا بدّ من تقييدهما بما إذا وجد الماء بعد الرکوع، لخبر الدعائم و المقنع و ما هو بمضمونها في الاصل».

صفحه از 95