محدّث نوري، در حل اختلاف بين روايات و رسيدن به فهم درست از آنها، تنها به قرائن لفظي بسنده نکرده، بلکه ايشان، به علت صدور احکام توسط ائمه نيز، توجه کرده و سپس روايات اختلافي را، با آن علت، توضيح داده است. به عنوان نمونه، در مورد کفن و دفن مردگاني که مرگ آنها مورد ترديد است [مثل غريق يا کسي که در اثر صائقه فوت کرده]، رواياتي ذکر شده که بايد سه روز صبر کرد و بعد، آنها را دفن کرد. امّا در برخي نقلهاي اين روايات، تصريح شده، تنها در صورتي که ميت تغيير کرد، ميتوان قبل از سه روز، او را دفن کرد. در کنار اين روايات، روايتي از پيامبر( رسيده که اين مدت را، تنها يک شبانه روز معين کرده است. براي حل اختلاف اين روايت، محدّث نوري به علت تأخير کفن و دفن؛ يعني تغيير نکردن ميت، توجه کرده و در توضيح اين روايت مينويسد:
قلت: و يحمل الخبر الأول ايضاً عليه، بأن يکون دفن الغريق بعد يوم و ليلة في صورة التغيير، کما لعله الغالب (همان: ص 142).
5ـ نقد متن
محدّث نوري در كتاب خود، اخبار و روايات فراواني را ذكر ميكند، امّا در مواردي، مشاهده ميشود كه برخي از اين اخبار را، با ملاكهايي كه ذكر آنها خواهد آمد، نقد ميكند.
مؤلف، گاهي با دقت در متن روايت، به اضطراب موجود در متن، پي برده و آنرا با عباراتي نظير «ذيل الخبر، ينافي صدره»، تذکر ميدهد. بهعنوان نمونه، ميتوان از خبري ياد کرد که در آغاز آن، نماز خواندن با لباسي که آلوده به خمر است، بلا اشکال ذکر شده، ولي در ادامه، نماز خواندن با لباسي که توسط خياطِ شارب خمر دوخته شده را، جايز نميداند. ايشان، در ذيل اين خبر مينويسد:
قلتُ: ذيل الخبر، ينافي صدره (همان: ص584).
علاوه بر اين، در مواردي، ملاکهايي براي سنجش صحت احاديث، از سوي مؤلف ذکر شده که نشان ميدهد ايشان، با قاعده و ضوابط معين، با روايات تعامل داشته و آنها را مورد استفاده قرار داده است. از جمله ملاکهاي وي در نقد حديث، موافقت و مخالفت حديث، با اصول حاكم بر مذهب تشيّع است. تعبير اصول شيعه، عيناً در بيان وي ذکر شده كه احتمالاً مراد ايشان، روح حاکم بر آموزههاي مکتب تشيع است. در تبيين خبر مفصلي که حاکي از عذاب ميت در اثر عزاداري بستگان اوست، از پيامبر( نقل شده:
فما بال موتاکم، يبتلون بقول أحيائکم.
مردگان شما را چه شده كه بخاطر سخن زندگان، عذاب ميشوند.
به عبارت ديگر، در اين عبارت، پيامبر( به مردم ميگويد: بر مردگان نگرييد؛ چرا كه آنها، بهخاطر گريه شما، عذاب ميشوند و حال آنكه بيگناهند. محدّث نوري، در صحت اين خبر ترديد دارد و در مورد آن مينگارد: