ملاک‌هاي قدما در ارزيابي و نقد حديث در آيينه فهرست‌هاي رجالي - صفحه 139

من شيعه را اين گونه يافتم که بر عمل به اخبار نقل شده در تضنيفات و تدوين شده در اصول، اجماع دارند و آنها را منکر نشده، در برابرشان موضعگيري نمي‌کنند، به گونه‌اي که اگر کسي فتوايي دهد که براي شيعيان آشنا نيست، از او سوال مي‌کنند که: اين را از کجا گرفته‌اي؟ اگر به کتاب معروف يا اصل مشهوري ارجاع دهد که راوي آن نيز ثقه باشد، حديث او را انکار نمي‌کنند، سکوت کرده، و در آن موضوع، تسليم مي‌گردند و قول او را قبول مي‌کنند. اين، شيوه معمول و روش شيعه از زمان پيامبر( و بعد از وي در دوران ائمّه(، بويژه در روزگار امام صادق( بوده که که علم به وسيله ايشان، گسترش يافت و روايات فراواني از ايشان نقل شده است.
ناگفته، خود پيداست که مي‌توان نقش معروفيت و مشهور بودن منبع حديث را در پذيرش و قبول آن از ديدگاه قدما مشاهده کرد. آن گونه که شيخ طوسي اظهار مي‌دارد، اين شيوه، رسم ديريني است که از زمان پيامبر( و ائمّه(، بويژه امام صادق( آغاز شده است. البته نبايد از نظر دور داشت که قدما به حال راوي اصل و کتاب، نه تمامي راويان حديث، توجّه داشتند و از آن هم به عنوان قرينه‌اي در کنار شهرت منبع و مأخذ، استفاده مي‌کردند. اينک، دو دسته ملاک ياد شده را به ترتيب، بر ‌مي‌رسيم.

الف) ملاک‌هاي نقد و ارزيابي محدّثان

با دقّت در عبارت‌هاي مربوط به رجال و مؤلّفان، چنين به دست مي‌آيد که قدما از زوايا و جنبه‌هاي مختلفي، رجال را مورد نقد و ارزيابي قرار مي‌دادند و ساحت‌هاي گونه‌گون مربوط به شخص، مانند مذهب، جنبه‌هاي علمي، عملي و شخصي را کاملاً از يکديگر، متمايز مي‌کردند. مثلاً شيخ طوسي، در شرح حال احمد بن محمّد بن خالد برقي مي‌گويد:
و کان ثقة في نفسه غير أنّه أکثر الرواية عن الضعفاء، معتمد المراسيل (الفهرست: ص 51 ـ 52 ش 65).
به روشني ديده مي‌شود که شيخ طوسي، بين وثاقت شخصيتي و همه‌جانبه برقي و سيره عملي او، تفکيک قائل شده و روايت از ضعفا و اعتماد بر مراسيل را به عنوان نکته‌اي منفي درباره او ذکر کرده است.
نجاشي نيز در باره حسين بن احمد بن مغيره مي‌نويسد:
مضطرب المذهب و کان ثقة فيما يرويه (رجال النجاشي: ص 268 ش 165).
به روشني مي‌فهميم که ساحت مذهبي راوي، از ساحت علمي او متمايز شده است. بر اين اساس، بايد کوشيد تا زواياي مختلف بررسي و ارزيابي رجال را از گذر تعابير موجود در فهارس، استخراج کرد و آنان را به تفکيک، ذکر نمود. آنچه در زير مي‌آيد، گامي است کوچک در اين راه.

صفحه از 154