ملاک‌هاي قدما در ارزيابي و نقد حديث در آيينه فهرست‌هاي رجالي - صفحه 143

(الفهرست: ص 401 ش 611؛ ص 236 ش 626)، از نمايندگان اين اوصاف علمي‌اند که وجود عدالت، ضبط و حفظ را در راوي نشان مي‌دهند. در نقطه مقابل، تعابيري به سان «ضعيف في الحديث (في حديثه)» (همان: ص 16 ش 9)، «لم يکن بذاک في الحديث» (رجال النجاشي: ص 236 ش 624)، «لم يکن بكل الثبت في الحديث» (همان: ص 192 ش 513: قال بعض أصحابنا)، «خلّط» (همان: ص 396 ش 1059)، ۱ «مختلط الأمر في حديثه» (الفهرست: ص 32 ش 37) و...، عدالت، مدّ نظر در حوزه حديث و ضبط، شروط اصلي نقل حديث را از فرد، نفي مي‌کنند و بدين‌سان، عدم اعتماد به او را مي‌نمايانند.

2ـ3ـ 1. بازخورد بودن يا نبودن شرايط نقل حديث در راوي

بي ‌شک، وجود داشتن يا نداشتن اوصافي علمي، همچون عدالت و ضبط، تأثيري مستقيم در حوزه احاديث فرد مي‌گذارد و بر اتقان و درستي آنها مي‌افزايد يا بر عکس، موجب نااستواري آنها مي‌شود. از آن جا که استواري يا نااستواري احاديث، معلول صفات علمي راوي است، توضيحات مربوط به متن روايات راوي هم در زمره اوصافي است که از جنبه علمي او پرده برمي‌دارد. عباراتي چون «صحيح الحديث» (همان: ص 54 ش 66 و ص 64 ش 81؛ رجال النجاشي: ص 21 ش 28 و ص 40 ش 82 و ص 74 ش 179)، «جيد الحديث» (رجال النجاشي: ص 186 ش 492)، «نقي الحديث» (همان: ص 931 ش 345: «ذکره جماعة بهذا»)، «واضح الحديث» (همان: ص 405 ش 1073)، «ضعيف الحديث» (همان: ص 80 ش 192)، «قلّ ما رأيت له حديثاً سديداً» (همان: ص 156 ش 410 به نقل از احمد بن عبد الواحد)، «حديثه ليس بذاک النقي» (الفهرست: ص 61 ش 76)، «حديثه يعرف و ينکر» (رجال النجاشي: ص 77 ش 183 به نقل از قميون) و... از الفاظ نشانگر اين اوصاف‌اند. اوصافي چون «حسن التصنيف» (الفهرست: ص 72 ش 90 و ص 392 ش 602؛ رجال النجاشي: ص 96 ش 239 و ص 236 ش 625)، «جيدالتصانيف» (الفهرست: ص 133 ش 193 و ص 272 ش 392) و... هم ملحق به اين نوع است.

3ـ3ـ 1. تبحّر در دانش‌ها

با توجّه به نوع دانش‌ها و ميزان ارتبا‌ط آنها با حديث، اين اوصاف، خود به دو دسته قابل تقسيم‌اند:

1ـ3ـ 3ـ 1. تبحرّ در دانش‌هاي حديثي

الفاظي چون «شيخ» (همان: ص 71 ش 89؛ رجال النجاشي: ص 62 ش 146 و ص 68 ش 162)، «بصير بالحديث و الرواية» (همان: ص 186 ش 209)، «عارفهم بالحديث» (همان: ص

1.. در مورد راوي چنين آمده: «کان في أوّل أمره ثبتاً ثمّ خلط»، پس در اين مورد، تخليط، در معناي ضدّ ثبت آمده و ضبط راوي را نفي مي‌کند.

صفحه از 154