1ـ1ـ4ـ1. اساتيدي که فرد از آنان، حديث دريافت مي‌کند

قدما به اين مطلب، اهمّيت وافري داده‌اند و در تعابير موجود در کتب رجالي ايشان، به عيان ديده مي‌شود که اخذ از ثقات و بزرگان را نکته‌اي مثبت براي راوي تلقّي مي‌کرده‌اند و در مقابل، روايت از ضعفا، مجاهيل و غلات را موجب ذمّ او مي‌دانسته‌اند. تعابير نمايانگر اين مطلب عبارت‌اند از: «روي عن الثقات» (همان: ص 119 ش 304، به نقل از ابن نوح و ص 345 ش 931)، «روي عن شيوخ الکوفيين» (همان: ص 94 ش 232؛ الفهرست: ص 75 ش85)، «روي عن أجلّة أصحابنا» (رجال النجاشي: ص 120 ش 306)، «روي عن أبان بن تغلب و أکثر عنه» (همان: ص 179 ش 472)، «أکثر عن أبي بصير» (همان: ص 116 ش 297) و...، «قل ما روي عن ضعيف» (همان: ص 257 ـ 258 ش 676)، «يروي عن الضعفاء کثيراً» (همان: ص 338 ش 903 و ص 350 ش 944 و ص 372 ش 1018)، «روي عن الضعفاء» (همان: ص 62 ش 144 و ص 76 ش 182 و ص 84 ش 202)، «روي عن المجاهيل أحاديث منکرة» (همان: ص 64 ش 149)، «يروي عن الغلاة» (همان: ص 226 ش 594)، لا يبالي عمّن أخذ (همان: ص 348 ش 939)، «روي عن داوود الرقّي و أکثر عنه» (همان: ص 53 ش 118) و...
عبارات دالّ بر وجود رابطه خاص و نزديک با ثقات يا ضعفا (همچون مصاحبت و شاگردي) را نيز مي‌توان ملحق به اين نوع دانست: «صحب علي بن الحسين بن بابويه» (همان: ص 95 ش 235)، «صحب محمّد بن مسلم» (همان: ص 298 ش 811)، «صحب الجلودي عمره» (همان: ص 84 ش 202؛ الفهرست: ص 78 ش 95)، «صحب يحيي بن زکريا النرماشيري و محمّد بن بحر الرهني» (رجال النجاشي: ص 310 ش 849)، «صحب العياشي» (همان: ص 372 ش 1018)، «صحب السکّوني» (همان: ص 165 ش 435)، «صحب الفضيل بن يسار» (همان: ص 167 ش 411)، «صحب سماعة» (همان: ص 176 ش 466)، «صحب معاوية بن عمّار» (همان: ص 226 ش593)، «صاحب أبا بصير يحيي بن القاسم کثيراً و عرف به» (همان: ص 215 ش 560)، «صاحب المعلّي بن خنيس» (همان: ص 358 ش 960)، «من أصحاب المفضّل بن عمر» (همان: ص 99 ش 247)، «من غلمان البرقي» (همان: ص 97 ش 242)، «من غلمان العياشي» (الفهرست: ص 120 ش 295)، «مستملي أبي أحمد الجلودي» (رجال النجاشي: 96 ش 239) و...

2ـ1ـ4ـ1. کيفيت روايت حديث

متقدّمان توجّه مي‌کردند که راوي به هنگام نقل حديث، از طرق تحمّل معتبر، استفاده کند يا حديث را از ارسال، انقطاع و... مصون دارد. الفاظي چون« نقي الرواية» (همان: ص 186 ش 492)، «صالح الرواية» (همان: ص 84 ش 202)، «واضح الرواية» (همان: ص 388 ش 1048 و ص 396 ش 1060)، «قليل السقط في الرواية» (همان: ص 354 ش 948)، «فاسد الرواية» (همان: ص 122 ش 313 و ص 421 ش 1127)، «مجفو الرواية» (الفهرست: ص 57 ش 70)، «مضطرب