شهرت کتاب حلبي و نقل آن از طرق مختلف، فرستاده شدن کتاب ابن خانبه از سوي امام حسن عسکري( براي شيعيان در پاسخ به درخواست ايشان، شهرت کتب يونس و تصريح به صحيح و معتمَد بودن آنها (الفهرست: ص 511 و 512 ش 813)، ۱ همه و همه، نشان ميدهد که شيعيان آن زمان هم صحّت و مقبوليت اين کتب را پذيرفته و به مفاد آنها عمل ميکردهاند. اين ملاک و مبنا در عصر ما نيز مسلماً ميتواند کاربرد داشته باشد. تنها مشکل فرا روي ما در اين راه، اين است که کتب پيشگفته، امروزه وجود ندارند؛ امّا چنان که بعد از اين خواهد آمد، ميتوان از جوامع حديثي موجود، آنها را استخراج نمود و ديگر بدون توجّه به ضعف راويان سلسله اسناد، آنها را پذيرفت.
مرحوم محمّد تقي مجلسي، در روضة المتقين (شرح گرانسنگ کتاب من لايحضره الفقيه)، از اين شيوه بهره جسته است و در مواردي با تشخيص اخذ حديث از کتاب عبيد الله بن علي حلبي، آن را صحيح شمرده و پذيرفته است (روضة المتقين: ج1 ص 135 ص 390 و ج 3 ص 347).
2ـ 2. بررسيهاي متنشناختي
با کاوش در فهارس، دانسته ميشود که قدما در ارزيابيهاي متنشناختي منابع، چند راه در پيش ميگرفتهاند: اوّل آن که خود احاديث کتاب را بررسي ميکردند و بر اساس آن بررسي، قضاوتي کلّي درباره محتواي کتاب، ارائه ميدادند. توصيف کتب به «صحيح» (رجال النجاشي: ص 91 ش 226: کتاب التأديب يا اليوم و الليلةي ابن خانبه)، «صحاح» (همان: ص 329 ش 891: کتب محمّد بن اورمه)، «صحيح الحديث» (همان: ص 40 ش 81 و ص 204 ش 544: النوادر حسن بن علي بن نعمان و التجمل و المروةي صدقة بن بندار)، «صحيحة الحديث» (همان: ص 42 ش 86؛ کتب حسين بن عبيدالله سعدي که متّهم به غلو است)، «سديد» (همان: ص 373 ش 1109، کتاب تفسير أسماء اللَّه تعالي و ما يدعي به، که ابن نوح آن را «حسن کثير الغريب سديد» خوانده است)، «سديدة» (الفهرست: ص 271 ش 390: کتب علي بن احمد کوفي، در حال استقامت)، «قريبة من السداد» (همان: ص 16 ش 9: کتب ابراهيم بن اسحاق نهاوندي که «ضعيفاً في حديثه» و «متّهماً في دينه» است)، در شمار بررسيهاي متنشناسانهاي است که باعث شده محتواي کتاب، مورد اعتماد و پذيرش تلقّي گردد.
در برابر اين توصيفات، اوصافي مانند: «أکثره موضوع مزخرف و الصحيح منه قليل» (رجال النجاشي: ص 234 ش 620)، «موضوع لا أصل له» (همان: ص 258 ش 676)، «ردئ الحديث» (همان: ص 60 ش 138)، «مضطرب الألفاظ» (همان: ص 60 ش 138)، «تخليط»
1.. قرينه شهرت کتب او اين است که شيخ طوسي، با وجود شيوه اختصارگرايانه خود، در آوردن طرق، چندين طريق براي آنها آورده است.