بحر العلوم / الفوائد الرجالية: ج 4 ص ههه) و محدّث نوري (مستدرک الوسائل: ج ه ص هه و هه) مورد تأييد قرار گرفته است.
يکي ديگر از دلايل نقد طريق نزد قدما، تفرّد آن است. اين نکته، مانع از وثوق به خبر مي شود؛ چه، اگر طريق مورد نظر از ديدگاه بزرگان شيعه، معتمد بود، ايشان، ضمن پذيرش آن حديث، به نقلش مبادرت مي کردند. در کتاب حسن بن علي بن فضال، که از امام رضا( روايت کرده، به همين دليل، تشکيک شده است؛ چون فقط قميان، آن را از پسر حسن نقل کردهاند (رجال النجاشي: ص 36 ش 72). نجاشي، در شرح حال علي بن حسن بن علي بن فضّال، شرح ميدهد که نسخه اين کتاب را شيخ صدوق به بغداد آورده است و کوفيان، اين نسخه را نميشناختهاند (همان: ص 258 ش 676).
ارزيابي کتاب بر اساس نوع تحمّل و دريافت آن را هم ميتوان به بررسي طريق کتاب، ملحق دانست.کتابي با عنوان أصفياء أمير المؤمنين( را به علي بن حسن بن فضّال نسبت دادهاند که به عقيده مشايخ شيعه، «موضوع» است و هيچ اصل و پايهاي ندارد. در تعليل برساخته بودن آن، آوردهاند که فقط و فقط از طريق اجازه به راويان آن، ابن عقده و ابن زبير، نسبت داده ميشود (همان: ص 258 ش 676).