کاوشي نو در اسناد کتاب‌هاي فهرست - صفحه 126

در مورد تأليفات و کتاب‌هاي محدّثان، استفاده کرده و در مورد اصل و تصنيف، نظرياتي دارد که در اين مجال، نمي‌گنجد (ر.ک: قاموس الرجال: ج 1، ص 64 و 65: الفصل الثاني والعشرون في الفرق بين الأصل والتصنيف والکتاب).
از جمله قرائن صحّت اين نظريه در رجال النجاشي، اين است که نجاشي در مورد عبد الله بن هيثم مي‌گويد: «له أصل». آن گاه در بيان طريق خودش به اصل وي مي‌گويد: «أخبرنا أحمد بن علي، قال: حدّثنا أبو الحسين محمّد بن علي بن تمّام، قال: حدّثنا محمّد بن القاسم بن زکريا، قال: حدّثنا عبّاد بن يعقوب، عن عبد الله بکتابه» (رجال النجاشي: ش 596). و اين، نشانگر يکسان بودن اصل و کتاب از نظر نجاشي است (ر.ک: همان: ش 1142).
از ديگر نظريه‌هاي رجالي که مي‌توان در ميان اسناد نجاشي و شيخ طوسي قرائني براي آن پيدا کرد، اکثار روايت اجلاّست که از نظر برخي رجاليان، به منزله توثيق فرد است، بدين معنا که وقتي چند نفر از بزرگان (مانند شيخ طوسي) از فردي روايات بسياري نقل کنند، نوعي «مدح» و در مواردي، «توثيق» براي او محسوب مي‌شود؛ چرا که بزرگان، از نقل حديث از راويان ضعيف، تا حدّ ممکن، اجتناب مي‌کردند و «اکثار روايت از ضعفا»، خود نوعي «قدح» براي راوي است. ابن غضائري، عبارت «يروي عن الضعفاء کثيراً» را به عنوان ذمّي براي راوياني چون اسماعيل بن مهران سکّوني و ابراهيم بن سليمان نهمي بيان مي‌کند (ر.ک: الرجال، ابن غضائري: ص 38 و 41). نجاشي نيز در شرح حال علي بن حسن بن علي بن فضّال مي‌گويد: «و قلّ ما روي عن ضعيف» و روايت نکردن از ضعفا را در شمار قرائن مدح راوي به حساب آورده است (ر.ک: رجال النجاشي: ش 676).
ابن عبدون و ابن ابي جيد، از جمله افرادي هستند که توثيقي براي آنها نرسيده است؛ ولي شيخ طوسي، از آنها بسيار نقل مي‌کند که طبق اين قاعده، نوعي توثيق براي آنها محسوب مي‌شود.
توثيق مشايخ نجاشي، از جمله توثيقات عامّي است که رجاليان، مطرح کرده‌اند، بدين معنا که نجاشي، تنها از افرادي نقل مي‌کند که ثقه و مورد اعتماد باشند (اُصول علم رجال بين النظرية والتطبيق: ص 451). به فرض پذيرش اين نظريه براي يافتن مصاديق اين نظريه و شناخت مشايخ نجاشي، راهي جز مراجعه به کتاب او و مطالعه اسناد الفهرست او وجود ندارد.

4. آشنايي با طرق حمل حديث

سماع، قرائت، اجازه، کتابت و ... از طرق معتبر تحمّل حديث هستند که در گذشته، بسيار رواج داشته و امروزه، تقريباً متروک شده است. با مراجعه به الفهرست نجاشي و شيخ طوسي، مي‌توان موارد بسياري را مشاهده کرد که کتاب‌هايي توسّط اين روش، تحمّل و ادا شده‌اند. مثلاً نجاشي به کتب حسين بن سعيد اهوازي، به واسطه ابن نوح سيرافي، طريقي دارد که به واسطه کتابت بوده و از قرائن ديگر به دست مي‌آيد که ابن نوح، طي مکتوبي، تعدادي از کتب متقدّمان را به نجاشي اجازه مي‌دهد (رجال النجاشي: ش 136).

صفحه از 136