نجاشي، در بيان طريق خويش به کتب حسين بن خالويه ميگويد «... قال: قرأته عليه بحلب...» که نشان دهنده استفاده از طريق قرائت است (همان: ش 162).
عبارت «أخبرنا إجازة» نيز در ميان اسناد اين دو فهرست، به وفور ديده ميشود که نشان دهنده شيوه اجازه است. البته در اين مصادر، از طرق ضعيفتري مثل وَجاده هم استفاده شده است، با اين تفاوت که وَجادهها، معمولاً همراه با قرائني بودهاند که اعتبار آنها را بالا ميبرد. مثلاً در الفهرست نجاشي، در طريق کتاب حسين بن عنبسه، آمده: «... وجدت بخطّ ابن نوح فيما وصي إلي به أبو العبّاس أحمد بن علي بن نوح السيرافي ...» (همان: ش 158) همان گونه که مشاهده ميشود، نجاشي، اطمينان دارد که اين، خطّ ابن نوح است و اين، اعتبار وَجاده را تا حدّ کتابت، بالا ميبرد (همان: ش 158).
5. آشنايي با جغرافياي حديثي و سفرها
آگاهي از زمان و مکان سفرهاي حديثي و حضور راوي در شهرهاي مختلف و ساير اطّلاعات تاريخي و جغرافيايي درباره راويان، در شناخت طبقه راوي، اتّصال و يا انقطاع اسناد، اثبات لقا و اخذ حديث و ... به ما کمک ميکند. اين اطّلاعات تاريخي و جغرافيايي را ميتوان از لابه لاي اسناد موجود در الفهرست نجاشي و شيخ طوسي جستجو کرد. براي نمونه، ميتوان به تاريخ ورود پدر شيخ صدوق (ابن بابويه) به بغداد در سال 328 ق، اشاره کرد که راويان و مشايخ حديث بغداد، نزد او شتافتند و اجازه به کتب را از او دريافت کردند. اين مطلب را نجاشي در شرح حال علي بن الحسين بن موسي بن بابويه، چنين آورده است: «أخبرنا ... قال أخذتُ إجازة علي بن الحسين بن بابويه، لما قدّم بغداد سنة ثمان و عشرين و ثلاثمئة بجميع کتبه...» (همان: ش 684).
گزارش سفر نجاشي به سامرّا در بيان طريقش به کتب محمّد بن ابراهيم امام، بدين صورت آمده است: «... أخبرنا القاضي أبو الحسن علي بن محمّد بن يوسف بسرّ من رأي ...» (همان: ش 951).
همچنين در بيان طريق نجاشي به کتب حسينِ بن سعيد اهوازي، اين عبارت به چشم ميخورد: «حدّثهم عن الحسين بن سعيد بکتبه و جميع مصنّفاته عند منصرفه من زيارة الرضا( أيام جعفر بن الحسن الناصر بآمل طبرستان سنة ثلاثمئة...» (همان: ش 136).
6. شناخت قرائني براي مدح افراد
برخي راويان و رجال حديث، از جانب رجاليان، توثيق و تضعيفي ندارند؛ ولي ميتوان از ميان اسناد به کار رفته در کتابهاي فهرست، قرائني را براي مدح يا ذمّ آنها پيدا کرد. از جمله اين راويان، سعدآبادي است که تنها قرينه مدح وي، قول ابو غالب زُراري است در طريق کتاب احمد بن محمّد بن خالد برقي: «حدّثنا مؤدّبي علي بن الحسين سعد آبادي أبو الحسن القمي...» (همان: ش 182).