کاوشي نو در اسناد کتاب‌هاي فهرست - صفحه 128

در موردي ديگر، جعفر بن محمّد بن عبيد الله، عبارت «مؤدّبي» را درباره ابو العباس عبيد الله بن احمد بن نهيک، به کار مي‌برد (همان: ش 375).

7. پي بردن به اهمّيت فرد و کتب وي

نجاشي، در مقدّمه کتابش بيان مي‌کند که براي هر کتاب، تنها يک طريق را ذکر مي‌کند و از اکثار طُرُق، پرهيز مي‌کند (همان: ص 3: و ذکرت لرجل طريقاً واحداً حتّي لا يکثر / تکثر الطريق فيخرج عن الغرض)؛ ولي با وجود اين، در برخي موارد، براي کتب يک فرد، طرق متعدّدي را نقل مي‌کند که اين، نشانگر اهمّيت فراوان اين فرد و کتب وي است. براي مثال، به کتب علي بن مهزيار اهوازي (همان: ش 664)، سه طريق را نقل مي‌کند و به کتب حسين بن سعيد اهوازي (همان: ش 136 و 137) به واسطه ابن نوح، پنج طريق را نقل مي‌کند. البته نبايد اين نکته را از نظر دور داشت که اگر به کتابي، تنها يک طريق ذکر شده باشد، دليل بر کم اهمّيت بودن آن کتاب نيست، چرا که بناي مؤلّفان بر اختصار بوده است.

8. شناخت طُرق

در بين اسناد، برخي مواقع مشاهد مي‌شود که نجاشي، توضيحي در مورد برخي طرق بيان مي‌کند، چنان که وي پس از ذکر طريقي به کتاب الوصيةي عيسي بن مستفاد، مي‌گويد: «و هذا الطريق، طريق مصري فيه اضطراب». وي، در ادامه، طريق ديگري به اين کتاب، نقل مي‌کنند (همان: ش 809). نيز در مورد طريق ابو المفضّل به کتاب النوادر مجمد بن الحسن بن شمّون مي‌گويد: «و هذا طريق مظلم» (همان: ش 899).
نجاشي، براي کتب حسين بن سعيد اهوازي، طرق متعدّدي را نقل مي‌کند. يکي از طرقي که به نقل از ابن نوح، به واسطه حسن بن حمزه علوي است، از ابو العبّاس احمد بن محمد دينوري است که مي‌گويد: «حدّثني حسين بن سعيد الأهوازي بجميع مصنّفاته» و در ادامه مي‌گويد: «قال ابن نوح هذا طريق غريب» (همان: ش 136). در برخي موارد نيز وي به کتب يک فرد، طرق متعدّدي را نقل مي‌کند و مي‌گويد که اين، طريق قميان به کتاب اوست و کوفيان نيز طريقي ديگر دارند که ذکر مي‌کند (همان: ش 329).

9. شناخت معمّرين

با شناخت معمّرين، مي‌توان توهّم ارسال و تدليس را از اسناد عالي زُدود و اتّصال اين اسناد را ثابت کرد. براي مثال، احمد بن عبد الواحد، از علي بن محمد قُرَشي، از ابن فضّال، در مواردي نقل مي‌کند که کمي وسائط، نشانگر معمّر بودن اين افراد است (همان: ش 8، 27 و 107).
البته بايد توجّه داشت که در شرح احوال راويان نيز به مسئله معمّر بودن راويان، اشاره مي‌شود (همان: ش 31، 273، 378 و 515).

صفحه از 136