کاوشي نو در اسناد کتاب‌هاي فهرست - صفحه 132

بن علي حجّال قمي، روايت مي‌کند. علاوه بر اين، از محمّد بن عمر کشّي، به احتمال فراوان در ماوراء النهر، شيخ کليني رازي در بغداد، و محمّد بن احمد بن سليم صابوني در مصر، روايت نقل مي‌کند و اجازه نقل کتب آنها را دريافت مي‌کند.
بر خلاف اساتيد وي که از شهرهاي گوناگون بودند، شاگردانشان بيشتر بغدادي و ساکن بغداد و عراق هستند که از آن جمله‌اند: ابن شاذان قزويني، حسين بن عبيد الله غضائري، شيخ مفيد و حسين بن محمّد سمرقندي.
بنا بر اين، مي‌توان گفت: ايشان، قبل از سال 300 ق، در قم و از مشايخ آن جا، مانند سعد (م 301 يا 299 ق) استفاده کرده و در حوالي 328 يا 329 ق، که شيخ کليني در بغداد کتابش را تدريس مي‌کرد، الکافي را از او سماع کرده است.
وي، واسطه انتقال کتب بسياري، همچون کتب ربيعة بن سميع، احمد بن ايوب سمرقندي، جعفر بن يحيي بن علاء رازي، عبد الله بن عامر اشعري، سعد بن عبد الله اشعري و حسن بن علي حجّال قمي است.

6. محمّد بن احمد بن داوود قمي

او شيخ و فقيه قميان در زمان خودش بوده و حسين بن عبيد الله غضائري مي‌گويد که حافظ‌تر و فقيه‌تر و آشناتر از او در حديث، نديده است. وي از قم به بغداد مهاجرت مي‌کند و در آن جا ساکن شده، به تحديث مي‌پردازد و در سال 368 ق، در بغداد از دنيا مي‌رود (همان، ش 1045). وي، اجازه نقل کتب قميان را به شيوخ بغداد همچون شيخ مفيد و ابن غضائري، مي‌دهد. بنا بر اين، مي‌توان وي را از واسطه‌هاي بين مکتب قم و بغداد به حساب آورد.

7. قاضي ابو الحسن علي قاضي بن محمّد بن عبد الله قزويني

وي از چهره‌هاي شناخته شده شيعه و از نظر رجاليان، مورد اعتماد است. از عبارات نجاشي چنين بر مي‌آيد که وي، کتب عياشي را براي اوّلين بار از ماوراء النهر به بغداد آورده است: «قدّم بغداد سنة ستّ وخمسين و ثلاثمئة و معه من کتب العياشي قطعة و هو أوّل من أوردها إلي بغداد و رواها عن أبي جعفر أحمد بن عيسي العلوي الزاهد، عن العياشي (همان: ش 693).
وي همچنين کتب حمدان بن سليمان نيشابوري را به محمّد بن حسن صفّار قمي، اجازه داده است (همان: ش 357). از اين رو، مي‌توان وي را از واسطه‌هاي انتقال کتب ماوراء النهر و خراسان به قم دانست.

8. محمّد بن مسعود عياشي سمرقندي

نجاشي، وي را چنين معّرفي مي‌کند: «ثقة، صدوق، عين من عيون هذه الطائفة وکان يروي عن الضعفاء کثيراً. کان في أوّل أمره عامّي المذهب، و سمع حديث العامّة، فَأکثَرَ منه، ثم تبصّر و عاد إلينا وکان حديث السن (همان: ش 944).

صفحه از 136