وي از جماعتي از شيوخ کوفه، بغداد و قم، حديث شنيد و سپس به ماوراء النهر رفت و در آن جا به نشر حديث پرداخت، به گونهاي که نجاشي ميگويد: «إنفق أبو النضر علي العلم والحديث ترکة أبيه سائرها وکانت ثلاثمئة ألف دينار و کانت داره کا المسجد بين ناسخ أو مقابل أو قارئ أو معلّق مملوءة من النّاس» (همان جا).
او کتب بسياري را تصنيف کرد و شاگرداني را تربيت کرد که از جمله آنها محمّد بن عمر کشّي است. بعدها کتب او براي اوّلين بار توسّط علي بن محمّد بن عبد الله قزويني، وارد بغداد شد. البته کتابهاي عياشي، از طريق شاگردش حيدر بن محمّد سمرقندي به دست نجاشي رسيده است.
بر طبق آنچه گذشت، ميتوان عياشي را واسطه انتقال کتابهاي ايران و عراق به ماوراء النهر دانست.
9. حيدر بن محمّد سمرقندي
وي فردي فاضل و جليل القدر و از شاگردان عياشي است و همه کتب او را نقل کرده است (الفهرست، طوسي: ش 259). از طرف ديگر، وي اساتيد ديگري، چون محمّد بن عمر کشّي نيز داشته که از اين دو نفر، به احتمال فراوان، در ماوراء النهر حديث شنيده و اجازه نقل کتب گرفته و در بغداد به هارون بن موسي تلّعکبري ۱ و ابن شاذان قزويني، اجازه روايت داد.
البته وي از ابن قولويه روايت نقل ميکند (الفهرست، طوسي: ش 259)؛ ولي نميتوان دقيقاً اعلام کرد که اين ملاقات، در کجا بوده؛ ولي به احتمال بسيار، اين ملاقات در ماوراء النهر بوده است؛ چرا که ابن قولويه، از کشّي نيز روايت نقل ميکند (رجال النجاشي: ش 310) و اين، احتمال حضور وي در ماوراء النهر را افزايش ميدهد.
بنا بر اين، ميتوان گفت: حيدر بن محمّد سمرقندي، واسطه انتقال کتب ماوراء النهر به بغداد و عراق بوده است.
10. شيخ صدوق
ابو جعفر محمّد بن علي بن الحسين بن موسي بن بابويه قمّي، نزيل ري و از جمله راوياني است که مسافرتهاي بسياري به بلاد و شهرهاي اسلامي داشته است. وي در جواني از اساتيد قم و ري، سماع حديث ميکند و طي سفري به بغداد، در آن جا شيوخ بسياري از او حديث و اجازه نقل کتاب، اخذ ميکنند. احتمالاً اين سفر، اثناي سفر حج بوده است؛ چرا که سال حضور وي در حج، کوفه، فيد ۲ و همدان، سال 354 ق، ذکر شده است. از طرفي نجاشي، سال ورود وي به بغداد را سال 355
1.. هارون بن موسي تلّعکبري، از حيدر بن محمد سمرقندي کتابهايي را نقل ميکند (الفهرست، طوسي: ش ۲۵۹) و بنا به نقل نجاشي، وي در منزل خود در بغداد بوده است (رجال النجاشي: ش ۱۱۴۸: کنت أحضر في داره مع ابنه أبي جعفر والناسِ يقرأون عليه).
2.. شهري در نيمه راه کوفه به مکّه (ر.ک: معجم البلدان: ج ۴ ص ۲۸۲).