گونه هاى توبه به لحاظ تائب

پرسش :

با در نظر گرفتن توبه کننده، توبه چه انواعی دارد؟



پاسخ :

در فرآيند توبه، شخص از حالت فرودين پيشين خود، بيرون مى آيد و به سوى خداوند اوج مى گيرد. اين بازگشت افتخار آفرين گاه از سوى فردى گنهكار و از پى پشيمانى از كرده نارواى خويش است و گاه در پى ترك توجه تام به خداوند و دل مشغولى به كارهاى مباح زندگى. توبه دسته نخست يعنى توبه از گناه، عام و گسترده است ؛ زيرا ما آدميان در لحظه هايى نه چندان اندك از عمر خويش، نافرمان بوده ايم و از دستورات الهى سر پيچى كرده ايم. تنها استثناى اين رويه عمومى، پيامبران، اوليا و اوصياى الهى هستند. اين برگزيدگان به مدد عصمت و عنايت خداوند، گرد گناه نمى چرخند و توبه آنان را مى توان ناظر به بازگشت از دل مشغولى به هر چيز ديگرى غير از خداى متعال دانست. متن زير گونه هاى توبه را بر پايه توبه كنندگان به نيكويى بر مى نمايد:

توبه ريسمان الهى و يارى و كشش عنايت اوست. و بنده را بايد كه پيوسته و در همه حال به مقتضاى حال و جريان امور خود در حال توبه باشد. و براى هر فرقه و طائفه اى توبه اى ويژه است؛ پس توبه پيامبران الهى از مضطرب شدن باطن و به هم خوردن حالت اطمينان است. و توبه اوليا از عوارض رنگارنگ و تلون خاطر است كه بر خلاف ثبوت و استقامت است و توبه اصفيا و برگزيدگانِ حق، از استراحت و فراغت و غفلت و كدورت است كه بر خلاف دوام توجه است و توبه خاصان از مشغول بودن به غير پروردگار است كه توجه به غير خدا پيدا كرده و سرگرم به آنها باشند. و توبه عموم مردم از گناهان است.[۱]

گفتنى است توبه را از حيث درجات، با اندك تفاوتى در تعريف، به سه دسته تقسيم كرده اند: توبه عوام ؛ توبه خواص ؛ و توبه خاصِ خاص. متن دانش نامه جهان اسلام كه در پى مى آيد، اين نكته را توضيح مى دهد:

توبه عوام، توبه از گناه از طريق استغفار زبانى و ندامت در دل است.

توبه خواص را توبه از صواب نيز گفته اند و آن بازگشت از طاعات خود است، به اين معنى كه سالك طاعات خود را ناقص ببيند و از آن عذرخواهى كند. استغفار انبيا به همين معناست، همان گونه كه خدا در قرآن به رسول اكرم فرموده است:

«استَغْفِر لِذَنبِكَ»

و اين استغفار براى ادا نكردن حق خداوند به طور كامل بوده است. توبه خواص را گاه توبه از صغاير نيز دانسته اند.

توبه خاصِ خاص، رجوع از خلق به حق يا از خود به حق و به معناى نسبت ندادن منفعت و مضرت به خلق است. همچنين گفته شده كه تفاوت توبه خاص با خاص خاص اين است كه در توبه خاص فرد از نسبت دادن طاعات به خود تبرى مى جويد و آنها را از آنِ خود نمى داند ولى در توبه خاص خاص، عارف با ديدن عجز و فناى همه عالم از هرچه غير خداست، تبرى مى كند. همچنين در اين مرحله فرد از ديدن احوال و مقامات خود نيز توبه مى كند. گفته اند كه استغفار پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله از اين نوع بود، زيرا ايشان هر دم در ترقى بود و وقتى به مقام بالاترى مى رسيد، از مقام فروتر استغفار و از ديدن آن توبه مى فرمود.

خواجه عبداللّه  انصارى مردم را از حيث مراتب روحى به سه طبقه عامه، اوساط (وسط) و خاصه تقسيم كرده و براى هر مرتبه توبه اى را لازم دانسته است:

۱) توبه عامه از بسيار شمردن طاعات است، زيرا زياد شمردن حسنات و طاعات به اين معناست كه فرد حقى بر خدا داشته و او را مجبور به دادن ثواب دانسته است ؛ بنا بر اين، بنده بايد از اين كار كه نزد خواص، بى ادبى است، توبه كند.

۲) توبه اوساط بايد از كم دانستن گناه باشد، زيرا اوساط چون به حكم و قضاى الاهى نگاه مى كنند، معصيت خود را كم مى شمرند و همچنين آن را در كنار رحمت خدا كوچك مى بينند، همين امر ممكن است سبب شود كه آنها گناه خود را به خدا نسبت دهند و سرانجام سركشى كنند ؛ پس، اوساط بايد از كوچك شمردن گناه توبه كنند.

۳) توبه خاصه از تضييع وقت است. در اين مرتبه روت غير خدا سبب از بين رفتن حال مراقبه و ذكر، و در نتيجه موجب تفرقه (جدايى از حق) است ؛ پس، سالك بايد از ضايع كردن وقت، توبه كند. در رساله صد ميدان، منسوب به خواجه عبداللّه  انصارى، اين سه مرتبه بترتيب توبه مطيع، عاصى و عارف ناميده شده است.

توبه را از حيث موضوعى كه از آن توبه مى شود، به چهار دسته تقسيم كرده اند: توبه كفار از كفر، توبه فاسقان از فسق و فجور، توبه ابرار از اخلاق زشت و اوصاف قبيح، و توبه كاملان و انبيا از غير حق. علماى اخلاق نيز براى توبه مراتب و انواعى شبيه به همين مضامين آورده اند.

غزالى توبه مردم را به اين پنج گروه تقسيم كرده است: توبه عوام از گناهان، توبه صالحان از اخلاق زشت، توبه پرهيزگاران از شك و ترديدى كه گاهى به آن مبتلا مى شوند، توبه عاشقان از غفلتى كه عارض مى شود، و توبه عارفاناز توقف در مقامى كه بالاتر از آن وجود دارد و از اين رو، توبه عارفان نهايت ندارد.

خواجه نصيرالدين طوسى توبه را به سه نوع تقسيم كرده: توبه عام از معاصى ؛ توبه خاص براى معصومان كه مربوط به ترك اولى است، مانند توبه آدم علیه السلام و ساير انبيا ؛ و توبه اخص كه توبه از التفات به غير خدا يا توبه از التفات و بازگشت فرد به مرتبه اى است كه از آن بالاتر رفته است.

همچنين علماى اخلاق توبه كنندگان را از حيث دارا بودن شرايط توبه به چهار گروه تقسيم كرده اند: گروه اول، از همه معاصى توبه مى كنند و بر آن استقامت مى ورزند، سعى در توبه دارند و با كارهاى خير براى پاك كردن گناه مى كوشند، اينان داراى نفس مطمئنه اند ؛ گروه دوم در ترك گناهان كبيره استقامت دارند ولى گاه سهواً گناهانى انجام مى دهند و به همين دليل خود را ملامت مى كنند، صاحب چنين توبه اى، نفس لوامه دارد ؛ گروه سوم كسانى هستند كه مدتى بر توبه استقامت مى ورزند ولى دوباره ميل گناه بر آنان غلبه مى كند و به آن اقدام مى كنند و سپس پشيمان مى شوند اما نفس، آنها را به تأخير در توبه مى كشاند، اين نفس را مُسوَّله گويند ؛ و گروه چهارم، آنان كه توبه مى كنند و مدتى استقامت مى ورزند و بعد مرتكب گناه مى شوند، بى آنكه پشيمان شوند. آنان داراى نفس «امّاره به سوء» هستند و در صورتى كه شر آنان بيش از خير باشد، عاقبت بدى خواهند داشت.[۲]

گفتنى است مفهوم توبه انبيا و أوصيا به صورت ويژه در پژوهشى ديگر توضيح داده شده است.[۳]


[۱]. مصباح الشريعة : ص ۴۳۳ .

[۲]. ر . ك : دانش نامه جهان اسلام : ج ۸ ص ۳۷۹ .

[۳]. ر . ك : ص ۶۰ (تبيين توبه انبيا و أوصيا عليهم السلام) .



بخش پاسخ گویی پایگاه حدیث نت