گونه هاى توبه بر حسب عمل گناه

پرسش :

با توجه به گناه گناهکار، توبه چند قسم است؟



پاسخ :

گناه را مى توان به گناه متعارف و غير متعارف تقسيم نمود. مقصود از گناه غير متعارف، اشتغالات مباح روزانه است كه عارف و محب خدا را از محبت ورزى به او در لحظه هايى هر چند كوتاه جدا مى كند. توبه از اين جدايى و بازگشت به دامان محبوب در مناجات زيور عابدان، امام سجاد عليه السلام به زيبايى ترسيم شده است:

اللّهُمَّ وإنّى أتوبُ إلَيكَ مِن كُلِّ ما خالَفَ إرادَتَكَ، أو زالَ عَن مَحَبَّتِكَ ؛ مِن خَطَراتِ قَلبى، ولَحَظاتِ عَينى، وحِكاياتِ لِسانى، تَوبَةً تَسلَمُ بِها كُلُّ جارِحَةٍ عَلى حِيالِها مِن تَبِعاتِكَ، وتَأمَنُ مِمّا يَخافُ المُعتَدونَ مِن أليمِ سَطَواتِكَ.[۱]

بار خدايا! من از هر آنچه كه بر دلم گذشته و چشمم ديده و بر زبانم رانده شده است و مخالف خواست تو بوده و يا تو دوست نداشته اى، به درگاهت توبه مى كنم، توبه اى كه بر اثر آن، هر يك از اندام هاى من از كيفرهاى تو سالم مانَد و از عذاب هاى دردناك تو كه متجاوزان از آن مى ترسند، در امان مانَد.

و يا در جايى ديگر:

وأَستغفِرُكَ مِن كُلِّ لَذَّةٍ بِغَيرِ ذِكرِكَ، ومِن كُلِّ راحَةٍ بِغَيرِ اُنسِكَ ومِن كُلِّ سُرورٍ بِغَيرِ قُربِكَ، ومِن كُلِّ شُغُلٍ بِغَيرِ طاعَتِكَ.[۲]

و از تو آمرزش مى خواهم براى هر خوشى و لذتى كه جز از ياد تو برخاسته و هر آسايشى كه جز با همدمى تو پديد آمده و هر شادمانى كه جز با قرب تو حاصل شده و هر كارى كه جز در طاعتت انجام شده است.

گناه در معناى متعارف خود سرپيچى و نافرمانى از فرمان الهى و تنها قابل انتساب به غير معصومان است. از اين رو توبه از آن در دسته توبه عام جاى مى گيرد و به لحاظ گناه پيش از آن، قابليت تقسيم به توبه از گناه كبيره و صغيره دارد. همچنين گناه گاه پنهان و دور از چشم ديگران صورت گرفته و گاه آشكار و در پيشديد همگان انجام پذيرفته است. گاه به تضييع حق الهى انجاميده و گاه حقى از مخلوقات الهى را زير پا نهاده است. در هر يك از اين موقعيت ها، توبه اى درخور و متناسب لازم است.

۲ ـ ۱. گناه كبيره و صغيره

در توبه از گناه كبيره، افزون بر تصميم راسخ در ترك هميشگى و تدارك خسارت هاى ناشى از آن، گاه اعمالى افزون بر عبادت ها و كارهاى متعارف، نيز لازم است. حكمت پرداخت برخى كفارات مانند كفاره قتل عمد، روزه خوارى و صيد در حرم امن الهى، پوشاندن خطاهاى بزرگ توبه كننده و پذيرش او در در گاه الهى است. گفتنى است برخى اعمال ديگر نيز ياريگر اين امر هستند. على عليه السلام مى فرمايد:

مِن كَفّاراتِ الذُّنوبِ العِظامِ إغاثَةُ المَلهوفِ وَالتَّنفيسُ عَنِ المَكروبِ.[۳]

از كفّاره هاى گناهان بزرگ فريادرسى درمانده و گره گشايى از غمديده و بلا زده است.

در گناه صغيره امّا، با اجتناب از گناهان كبيره و با استناد به آيه شريفه: «إِن تَجْتَنِبُوا كَبَائِرَ مَا تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنكُمْ سَئِّاتِكُمْ ؛ اگر از گناهان بُزرگ كه نهى شده ايد، خوددارى كنيد، بدى هايتان را مى پوشانيم»[۴]مى توان به رحمت و غفران الهى اميدوار بود. گفتنى است در گناه صغيره نيز نبايد تكرار و اصرار داشت ؛ زيرا اصرار بر گناه صغيره آن را به گناه كبيره تبديل مى كند و مانع تحقق شرط مذكور در آيه فوق مى شود. اين معنا به صراحت در حديث عبداللّه  بن سنان از امام صادق عليه السلام آمده است:

لا صَغيرَةَ مَعَ الإصرارِ، ولا كَبيرَةَ مَعَ الاِستِغفارِ.[۵]

با وجود اصرار [بر گناه] گناه صغيره معنا ندارد و با طلب آمرزش كردن، گناه كبيره اى نيست.

۲ ـ ۲. گناه آشكار و نهان

در گناه نهان، شخص گنهكار، به خود آسيب رسانده و تنها يك فرمان الهى را زير پا نهاده است. او بى اعتنايى به فرمان خدا را عمومى و آشكار ننموده و ديگران را به گناه ترغيب نكرده است. در گناه آشكار امّا، شيوع زشتى نيز به گناه اصلى شخص، افزوده مى شود. از اين رو در گناه آشكار، فرد گنهكار وظيفه دارد، به جبران اين كرده خويش نيز بپردازد. او بايد همان گونه كه آشكارا پرده درى نموده، پشيمانى خويش را علنى كند و زشتى كرده پيشين خود را به همگان اعلام نمايد تا ديگران از گستاخى او گستاخ نشوند و جرات بر گناه نيابند. اين دستور صريح نبوى است:

ما عَمِلتَ مِن سوءٍ فَأَحدِث للّه  فيهِ تَوبَةً: السِّرَّ بِالسِّرِّ، وَالعَلانِيَةَ بِالعَلانِيَةِ.[۶]

هر گناهى كه كردى از آن به درگاه خدا، توبه اى [متناسب با آن] كن: براى گناه نهانى، توبه نهانى و براى گناه آشكار، توبه آشكار.

گفتنى است گاه نياز است چنين گنهكارى عملى نيك نيز در پيشديد همگان انجام دهد تا با ترويج نيكى، از گسترش زشتى و پيامدهاى گناه آشكار خويش، جلوگيرى كند. امام صادق عليه السلام مى فرمايد:

مَن عَمِلَ سَيِّئَةً فِى السِّرِّ فَليَعمَل حَسَنَةً فِى السِّرِّ، ومَن عَمِلَ سَيِّئَةً فِى العَلانِيَةِ فَليَعمَل حَسَنَةً فِى العَلانِيَةِ.[۷]

هر كس در نهان كار بدى انجام داد، در نهان، كار خوبى انجام دهد و هر كس آشكارا كار بدى انجام داد، آشكارا، كار نيكى انجام دهد.

۲ ـ ۳. گناه مرتبط با حق خدا و حق مردم

توبه از گناهان ميان بنده و خدا، يعنى آنچه فقط حق خدا را پايمال كرده است و توبه از گناهان ميان فردى كه خود به دو شكل گناهان مرتبط با حقوق مالى افراد و حقوق معنوى، تقسيم مى شود. براى دسته نخست مى توان به ترك عبادت هاى واجب، مانند نماز، روزه و حجّ اشاره كرد، براى دسته دوم به اكل مال يتيم و غصب و براى دسته سوم تهمت و غيبت و استهزاء را نمونه آورد.

خداوند رحمان در دسته نخست بر بندگانش سخت نمى گيرد. او از خطاهاى بندگان نسبت به خويش، آسان و زود در مى گذرد. كافى است بنده چنان از آلودگى اش منزجر شود كه تصميم بگيرد، گرد گناهش نچرخد و از حاكميت شهوت و شيطان بگريزد و به خدا روى آورد و در برخى گناهان. مانند نخواندن نماز، حج نگزاردن و شكستن روزه، به تدارك گذشته بپردازد. گناه هر چند بزرگ و نا بخشودنى به نظر آيد تا آنگاه كه تنها به تضييع حق الهى انجاميده شده باشد، بسيار آسان تر از ديگر گناهان، قابل توبه و بخشش است.

اين گذشت عام و فراگير به گاه تجاوز به حقوق ديگران، جاى خود را به سختگيرى مى دهد. خداوند از حق هيچ يك از مخلوقاتش نمى گذرد و تا آنگاه كه صاحب حق نبخشيده، توبه متجاوز قبول نمى شود. اين سختگيرى، مقتضاى عدالت همگانى است و خداوند دادگستر خود را به آن ملتزم نموده است. اين عدالت فراگير در بردارنده همه گونه حقوق مى شود ؛ چه حقوق مادى و چه حقوق معنوى. از اين رو در چپاول مال يتيم و غارت دسترنج زحمت كشان، فرد متجاوز ناگزير از بازگرداندن همه حقوق از دست رفته ديگران است. همين گونه در گناهانى مانند تهمت و غيبت، گنهكار موظف به اعاده حيثيت از شخص آسيب ديده و جلب رضايت اوست ؛ اگرچه كسب رضايت گاه دشوار و يا حتى ناشدنى است. نكته اى كه در باره گناه غيبت نمود مى يابد و غيبت كننده و يا شنونده غيبت، به هنگام طلب حلاليت از فرد غيبت شونده، او را از افشاى كاستى و عيبش آگاه و به طور طبيعى آزرده خاطر مى سازد. همين نكته، توبه از غيبت را دشوار مى كند ؛ معنايى كه روايت «الغيبة أشدّ من الزنا» را مى توان ناظر به آن دانست.

در هر حال حديث زير از امام باقر عليه السلام مى تواند دليل تقسيم بندى فوق باشد:

ما مِن أحَدٍ يَظلِمُ بِمَظلِمَةٍ إلاّ أخَذَهُ اللّه  بِها فى نَفسِهِ ومالِهِ، وأَمَّا الظُّلمُ الَّذى بَينَهُ وبَينَ اللّه  فَإِذا تابَ غَفَرَ اللّه  لَهُ.[۸]

هيچ كسى [بر ديگرى] ستمى نمى كند، مگر اين كه خداوند در جان و مالش تلافى كند. اما كسى كه ستمى را بين خود و خدا [پنهانى] انجام دهد، وقتى توبه كند، خداوند او را مى آمرزد.


[۱]. الصحيفة السجّاديّة : ص ۱۲۶ دعاى ۳۱ .

[۲]. بحار الأنوار : ج ۹۱ ص ۱۵۱ .

[۳]. نهج البلاغه : حكمت ۲۴ ، الدعوات ، راوندى : ص ۲۲۳ ح ۶۱۵ .

[۴]. النساء: ۳۱ .

[۵]. الكافى : ج ۲ ص ۲۸۲ ح ۱ .

[۶]. ر.ك : ص ۷۸ ح ۲۶۱ .

[۷]. ر.ك : ص ۷۸ ح۲۶۲ .

[۸]. الكافى : ج ۲ ص ۳۳۲ ح ۱۲ ، ثواب الأعمال : ص ۳۲۱ ح ۶ ، بحار الأنوار : ج ۷۵ ص ۳۱۳ ح ۲۲ .



بخش پاسخ گویی پایگاه حدیث نت