رواياتی که بازار را نکوهش کرده اند در صدد تبيين كردن آسيب هاى موجود در محيط بازار و ناسازگارى آن با اخلاق اسلامى اند.
رواياتی که بازار را نکوهش کرده اند در صدد تبيين كردن آسيب هاى موجود در محيط بازار و ناسازگارى آن با اخلاق اسلامى اند. در اين روايات، بازار بدترين مكان نام گرفته و حضور در آن نكوهش شده است.
تحليل اين متون و سازوارى و ناسازوارى آن با مجموعه متون ناظر به كسب و تجارت، نيازمند تأممل و تدبر بيشتر در مصادر، اسناد و مضمون هاى آنها است:
۱. مصادر: بيشتر گزارش هاى نكوهش بازار، در مصادر اهل سنت نقل شده اند. تنها چهار روايت در اين باره از مصادر شيعى وجود دارد. برخى مصادر اهل سنت گزارش كننده روايات نكوهش بازار، همچون صحيح مسلم، سنن ابن ماجه و المستدرك على الصحيحين از مصادر اصلى اهل سنت محسوب مى شوند.
در ميان مصادر شيعىِ اين گزارش ها، كتاب من لا يحضره الفقيه و معانى الاخبار شيخ صدوق اهميت دارند.
۲. اسناد: برخى روايات اهل سنت سند صحيح دارند، ولى گزارش هاى مصادر شيعى داراى اتقان سندى لازم نيستند. شيخ صدوق در كتاب من لايحضره الفقيه، روايت نكوهش بازار را به صورت مرسل نقل كرده است. سند اين روايت در كتاب معانى الاخبار نيز اضطراب دارد، ولى مى توان آن را تلقى به قبول كرد.
۳. مضمون ها: مضمون و محتواى روايات نكوهش بازار با روايات فراوان ترغيب كننده به كسب و تجارت سازگار نيست. (شمار فراوان روايات پسنديدگى تجارت و ترغيب به انجام آن در بخش هاى پيشين نقل شده اند).
طبيعى است كه انجام كسب و تجارت در هر جامعه، نيازمند محلى شايسته و مستعد براى خريد و فروش است تا كارهاى مربوط به داد و ستد سامان گيرند و امكان مراجعه و يافتن خريدار و فروشنده تسهيل شود. از اين رو، روايات نكوهش بازار تنافى ظاهرى با آن روايات خواهند داشت.
نكوهش مطلق بازار با سيره و عرف عقلا در اهتمام به بازار در جوامع متفاوت نيز ناسازگار است ؛ زيرا بازار به عنوان محل داد و ستد، مكانى است كه در همه جوامع با گرايش ها و سليقه هاى مختلف وجود دارد و از لوازم زندگى اجتماعى شمرده مى شود.
۴. حل تعارض: با فرض پذيرش روايات نكوهش بازار و ناسازگارى آن با ديگر آموزه هاى دينى و عقلائى، نياز به جمع ميان اين آموزه ها احساس مى شود. در تبيين وجوه جمع ميان اين روايات، لازم است به آسيب شناسى بازار، مقايسه بازار با مكان هاى ديگر و فضاى صدور روايات، توجه شود.
الف ـ برخى روايات[۱]در مقام بيان مقايسه ميان مكان مقدسى چون مسجد و بازار هستند. روايت كتاب من لا يحضره الفقيه و برخى ديگر، به صراحت مسجد را به عنوان بهترين مكان و بازار را در مقابل آن به عنوان بدترين مكان معرفى كرده اند و حديث «أححَبُّ البِلادِ إلَى اللّه مَساجِدُها وأببغَضُ البِلادِ إلَى اللّه أسسواقُها».[۲]ناظر به اين مقايسه است.
در روايتى ديگر امير مؤمنان عليه السلام به تلاش شيطان براى حضور يافتن افراد در بازار و حضور نيافتن در نماز جمعه اشاره كرده است.[۳]
روشن است كه جايگاه ارزشى برترين و بدترين مكان در اين مقايسه، نياز به تبيين ويژه نخواهد داشت ؛ زيرا مسجد، مكانى معنوى است كه با ياد خدا گره خورده و در آن ذكر و ياد خدا برپاست. در مقابل، بازار مكانى براى دنيا گروى و سودآورى است كه فراموشى ياد خدا در آن، امر غريبى نيست.
ب ـ برخى رواياتِ نكوهش بازار، بر خطرهاى ناشى از حضور در بازار توجه داده و گفته اند: «لا تُرى فِي الأَسواقِ إلاَّ المُنكَراتُ ولا تُسمَعُ إلاَّ الفَواحِشُ».[۴]روايتى ديگر اين محل را «ميدان ابليس»[۵]برشمرده است كه در پى گسترش اعمالى ناروا همانند كم فروشى، گران فروشى، دروغ و...، است.[۶]
وجود اين رذائل اخلاقى در بازار را نمى توان انكار كرد، همچنان كه ناپسند شمردن اين صفات و مكان بروز اين صفات از ناحيه دين، امرى طبيعى شمرده مى شود.
ج ـ برخى ديگر از روايات نكوهش كننده بازار، حضور مستمر و دائمى افراد را در بازار نكوهش كرده اند. اين روايات به خوى دنياگرايانه و منفعت طلبانه گروهى از بازاريان اشاره دارند كه محل و مأووايى جز بازار نمى شناسند و از اعمال عبادى و اجتماعى ديگر غافل اند. روايات نكوهنده حضور پيوسته در بازار، از اول وقت تا آخر وقت به اين ويژگى اشاره دارند.[۷]
د ـ و سرانجام گروه ديگرى از روايات به بازارگردى بى هدف، يا ولگردى در بازار اشاره كرده و آن را ناپسند شمرده اند كه توصيه اميرمومنان عليه السلام به ابن ملجم به پرهيز كردن از بازارگردى و ترغيب او به امور معنوى، از آن جمله است[۸].
خلاصه سخن آن كه: بازار اگر چه مكانى است كه به تسهيل امور اجتماعى داد و ستد يارى مى رساند، ولى پيرايه ها و لوازمى دارد كه آن را به عنوان محيطى خطرناك و آسيب پذير مطرح مى كند: خوى دنياگرايى آدمى را تقويت مى كند و برخى رذائل اخلاقى را شكوفا مى سازد ؛ از اين رو، مكانى ناپسند شمرده مى شود كه لازم است فروشنده و خريدار به آنها توجه داشته و مواظب آسيب هاى موجود در آن باشند.
از اين منظر، بازار همانند دنيا و يكى از مظاهر اصلى آن است كه به سبب گرايش مادى نكوهش شده است، ولى مى تواند در مسير خير قرار گيرد و همانند دنيا، داراى ويژگى «مزرعة الآخره» نيز باشد و ستوده شود.
[۱]. ر . ك : ص ۲۸۵ ح ۳۵۵ و ۳۵۶ و ص ۲۸۷ ح ۳۵۸ و ۳۵۹ .
[۲]. ر . ك : ص ۲۸۴ ح ۳۵۵ .
[۳]. ر . ك : ص ۲۹۳ ح ۳۷۲ .
[۴]. ر . ك : ص ۲۹۰ ح ۳۶۷ .
[۵]. ر . ك : ص ۲۸۶ ح ۳۵۸ .
[۷]. ر . ك : ص ۲۸۹ ح ۳۶۲ ـ ۳۶۴ .
[۸]. ر . ك : ص ۲۹۳ ح ۳۷۳ .