شرح حديث عرض دين حضرت عبدالعظيم حسني(ع) - صفحه 22

سَمَّاهُ حُجَجُهُ وَ خُلَفاءُ نَبِيِّهِ، وَ كَذلِكْ أَقُولُ فِى الصِّفاتِ وَ بِهذا تَطابَقَتِ الأَخبارُ عَنْ آلِ مُحَمّدٍ عَلَيْهِمُ السَّلامُ وَ هُوَ مَذْهَبُ جَماعَةِ الإِمامِيَّةِ وَ... ۱ ؛
ناميدن خداوند متعال جز به آن نامهايى كه خود را به آن در كتابش يا بر زبان پيغمبرش ناميده يا حجتها و خلفاى پيغمبر او را به آن ناميده باشند، جايز نيست و در صفات خدا هم همين را مى گويم (كه خدا را جز به اوصافى كه خود را به آن توصيف فرموده، توافق دارند و اين مذهب جماعت اماميه است و ...».
و محقق طوسى (قدس سره القدوسى) در كتاب فصول (ص 22)، كه به فارسى نگاشته است، مى فرمايد:
لطيفه: چون معلوم شد كه بارى سبحانه يك ذات پاك است و از هيچ جهت، تعدد و تكثر را مجال تعرض كبرياى او نيست، پس نامى كه بر ذات پاكش اطلاق كرده بى اعتبار غير، لفظ «اللّه» است و ديگر نامهاى بزرگوار يا به حسب اعتبار اضافت يا به حسب تركب اضافت و سلب چون حى و عزيز و واصع و رحيم. پس بنابراين قضيه، هر لفظى كه لايق جلال و كمال او باشد بر وى اطلاق توان كرد، الاّ آن است كه ادب نيست كه هر نام كه اجازت از آن حضرت صادر نشده باشد بر وى اطلاق كنند از آنكه ممكن بود بر وجهى ديگر لايق و مناسب نيفتد؛ چه ظاهر حال خود چنان اقتضا مى كند كه اگر رأفت و عنايت بى نهايت به آن انبيا و مقربان را الهام ندادى، هيچ گوينده اى را ياراى اجراى لفظى به ازاى حقيقت او نبودى؛ چون از هيچ وجه اسم مطابق مسمّا نمى تواند بود.

1.اوائل المقالات، ص ۱۵۳.

صفحه از 72