شرح حديث عرض دين حضرت عبدالعظيم حسني(ع) - صفحه 23

بر حسب آياتى مثل: «اللّهَُ يَعْلَمُ مَا تَحْمِلُ كُلُّ أُنثَى»۱ و آيه «إِنَّ اللّهَ بِكُلِّ شَىْ ءٍ عَلِيمٌ»۲ ، شى ء معلوم، غير از عالم است و برحسب بعض مسالك چيزى غير از علم خدا به ذات خودش و مراتب ظهور وجودش نيست.
در حقيقت علم كه چگونه و چيست اگر در علم خودمان هر بحثى در حقيقت علم بنماييم و به اقوال مختلف برسيم، از بحث در حقيقت علم خدا كه عين ذات او است ممنوعيم و براى ما درك حقيقت آن ممكن نيست. «ولا يُحِيطُونَ بِه عِلْما»۳ .
غرض اين است كه زبان كتاب و سنت و مفهوم اصطلاحات اسلامى و اسماء حُسنى كه بر ذات بارى تعالى اطلاق آن مجاز است، غير از مفهوم اصطلاحات ديگر است كه پس از ورود فلسفه و پيدايش عرفان اصطلاحى و اشتغال مسلمين به اين مباحث در بين آنها رايج شد و آنها را از سير علمى خاص اسلامى و تفكر در آيات الهى كه مامور به بود بازداشت.
خدا را چنان كه خود را شناسانده و از طريق وحى و رسالات انبيا و كتاب و سنت و از راههاى منطقى قرآنى معرفى شده بايد شناخت، و مى توان شناخت، و از اين ارشادات نه بايد جلوتر رفت و نه عقب ماند و فاصله گرفت.
خداشناسى در قرآن مجيد و احاديث عرض بسيار عريض و گسترده و بلكه غير متناهى دارد، و در پرتو ارشادات قرآن و احاديث هرچه انسان در اين راه سير كند و جلو برود، مجال سير و پروازش را وسيع تر مى يابد.

1.سوره رعد (۱۳)، آيه ۸.

2.سوره بقره (۲)، آيه ۲۳۱.

3.سوره طه (۲۰)، آيه ۱۱۰.

صفحه از 72