شرح حديث عرض دين حضرت عبدالعظيم حسني(ع) - صفحه 50

عليّ، ثُم جعفرُ بنُ محمدٍ، ثم موسى بنُ جعفرٍ، ثم عليّ بنُ موسى، ثمّ محمدُ بنُ عليّ، ثم أنت يا مولاىَ.
فقال عليه السلام : وَ مِنْ بَعدي اَلْحَسَنُ اِبْني. فَكَيْفَ لِلنّاسِ بِالْخَلَفِ مِنْ بَعْدِهِ؟ فَقُلْتُ: فَكَيْفَ ذاكَ يا مَوْلايَ؟ قال: لِأَنَّهُ لا يُرى شَخْصُهُ وَ لا يَحلُّ ذِكْرُهُ بِاسْمِهِ حَتّى يَخْرُجَ. فَيَمْلَأَ الأَرْضَ قِسْطاً وَ عدلاً كما مُلِئَتْ جَوراً و ظلماً».
«مى گويم (اقرار مى كنم) كه امام و خليفه و ولى امر بعد از پيغمبر صلى الله عليه و آله اميرالمؤمنين على بن ابى طالب سپس حسن و پس از او حسين و پس از او على بن الحسين و سپس محمد بن على و بعد جعفر بن محمد و بعد موسى بن جعفر و سپس على بن موسى و پس از او محمد بن على و پس از او تو اى مولاى من (امام و خليفه و ولى امر هستى) پس امام فرمود: بعد از من حسن پسر من (امام و خليفه و ولى امر است). پس چگونه است حال مردم نسبت به خلف بعد او؟ من عرض كردم: چگونه است اين؟ فرمود: براى اينكه شخص او ديده نمى شود و بردن نام او حلال نيست تا بيرون آيد. پس پركند زمين را از قسط و عدل چنان كه از ظلم و جور پرشده باشد».

در اينجا تذكر چند امر مناسب است:

اوّل: اين سه كلمه «امام» و «خليفه» و «ولى» امر مترادف نيستند و اگرچه به حسب مصداق واحدند، يعنى بر همان كسى كه خليفه اطلاق مى شود امام و ولى امر هم اطلاق مى شود و بر آن كه اطلاق امام صادق است اطلاق خليفه و ولى امر نيز صادق است و اين الفاظ با هم در تصادق ملازمند، امّا مفهوما مترادف نيستند و از هركدام بعدى از ابعاد شخصيتى كه مصداق اين عناوين مى باشد استفاده مى شود؛ هرچند لازمه اتصاف به معنى هريك اتصاف به معناى ديگرى است.
امام مفهوم ظاهرش كسى است كه پيشواى همه است و زندگى اش و رفتار و اعمال و گفتارش براى همه الگو و حجّت است و همه بايد به او اقتدا و تأسّى نمايند و از او

صفحه از 72