شرح حديث عرض دين حضرت عبدالعظيم حسني(ع) - صفحه 56

فراهم نيست. امّا رؤيت بدون معرفت شخصى جايز است و با غيبت آن حضرت و حكمتهايى كه براى آن است منافات ندارد.
دوم: حلال نبودن ياد آن حضرت به اسم ايشان است كه برحسب اين روايت و بعض روايات ديگر ياد از آن حضرت به نام آن بزرگوار كه نام نامى رسول خدا صلى الله عليه و آله است جايز نيست.
در مسئله حكم نام بردن از آن حضرت در عصر غيبت و اينكه آيا مطلقا جايز نيست يا مطلقا جايز است، هرچند مطلقا مكروه باشد يا در مجالس و مجامع مكروه باشد، يا اين است كه حرمت مخصوص به مجالس و مجامع باشد يا حرمت از باب تقيه باشد و با عدم تقيه جايز باشد، احتمالات متعدد است و شايد اين احتمال كه نهى از تسميه تا زمان ظهور آن حضرت مخصوص به مجالس و مجامع است و تعظيما تحريم شده باشد و در موارد ديگر جايز باشد، ارجح باشد و به هرحال قول به حرمت مطلق يا جواز مطلق، ضعيف است و احتياط ترك تسميه است، مگر در مواردى مثل نقل روايات مشتمل بر تسميه يا در ضرورتهاى ديگر كه اعلان نام آن حضرت لازم شود و اين مسئله از مسائلى است كه بين شيخ اجل بهاءالدين عاملى و سيدجليل ميرداماد (عليهماالرحمه) در آن اختلاف فتوا بوده است و ميرداماد كتاب شرعة التسميه را كه اخيرا به توصيه حقير طبع و منتشر شد در تأييد نظر خود تأليف فرمود.
سوم: اين است كه حضرت امام هادى عليه السلام خلف بعد از امام حسن عسگرى عليه السلام را توصيف مى فرمايد كه زمين را پر مى كند از قسط و عدل چنانكه پر شده باشد از ظلم و جور.
در بيش از يكصد حديث معتبر از طريق شيعه و سنى از حضرت رسول اكرم صلى الله عليه و آله و ائمه طاهرين عليهم السلام حضرت مهدى ـ عجل الله تعالى فرجه ـ به اين صفت توصيف شده است و از اوصاف بارزه و ظاهره و مهمه آن حضرت است؛ تا حدى كه بايد اين صفت

صفحه از 72