شرح حديث عرض دين حضرت عبدالعظيم حسني(ع) - صفحه 61

فراهم شدن اين سير براى بشر، عاجز بماند و از پيش خود چيزى را كه از شرع نرسيده نگويد و خود را براى فهم اين گونه حقايق كه مكلف به فهم آنها نيست به تكلف نيندازد.
بعضى از گذشتگان از اهل معقول كأنَّ براى توفيق بين قول قائلين به معراج جسمانى و معراج روحانى در رساله خود موسومه بورديه على ما حكى عنها بر اين نظر است كه آن حضرت معراج جسمانى و معراج روحانى و معراج عقلانى داشته است. و معراج جسمانى آن حضرت سير جسمانى آن بزرگوار بوده تا مُنْتها مراتب اجسام كه بر براق طى اين سير فرمود، و عبارتى كه از او نقل شده اين است:
«وَ سُرِىَ بسيرِه إِلَى اللّهِ مِن ظُلماتِ عالمِ الاجسامِ و الاجرامِ على مركبِهِ الّذي سُمِّي بالبَراقَ في كَمالِ السُّرعةِ».
و در مورد جنبه روحانى بودن آن مى گويد:
«وَ ارْتَقى بِرُوحِهِ الْقُدْسِيَّةِ إِلى مَدارِجِ الأَرْواحِ وَ خَرْقِ الحُجُبِ وَ بَلغَ قُمَّةَ الضّراح إِلى أَنْ صارَ إِماماً لصفوفِ الارواحِ النّوريّةِ».
و در معراج عقلانى مى گويد: «ثُمَّ تَرقّى بِعَقْلِهِ النّوري و نورِه الْعقْلي وَ دَخَلَ سُرادِقاتِ الْجَلالِ وَ رَفَعَ أَستارَ البَهاءِ وَ الْجَمالِ إِلى أَنْ وَصَلَ إِلى حَدٍّ لَمْ يَكُنْ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ رَبِّهِ أَحَدٌ حَتى نَفْسِهِ الشَّريفِ و ذاتِه الرَّفيعَة».
اين عبارت اگرچه خالى از لطافت نيست و تعبير از معراج جسمانى به «سرى»، و از روحانى به «ارتقى»، و از عقلانى به «ترقى» لطف دارد و اگرچه سه مرتبه اى كردن معراج و محدود كردن جسمانى آن به سير تا انتهاى عالم اجسام، آن چنان كه نفى اصل جسمانى بودن معراج را خلاف ضرورت مى شمارند خلافت ضرورت شمرده نشود، امّا چيزى كه هست اين است كه آنچه از معراج در اذهان متشرعه بوده و از ظواهر

صفحه از 72