مصاديق يا مصداق مهمش موقع احتضار و ظهور سكرات موت است كه بسيار حال خطرناكى است. بايد از خدا حسن عاقبت و مرگ با ايمان خالص خواست. البته مواظبت بر طاعات و عبادات و ترك محرمات و مجالست با اخيار و مواظبت بر قرائت قرآن و تأمّل در آيات آن و سائر اعمال نافعه همه براى مصون شدن ايمان در حال احتضار مؤثر است و خواتيم امور به سوابق حسنه كم و بيش ارتباط دارد. بايد شخص سالك در طريق شرع مواظب همه جهات خود بوده و هميشه از سوء خاتمه بپرهيزد و دعاهايى را كه براى حسن عاقبت و نجات از عدول از عقايد است همواره بخواند.
چنان كه مستحب است كسان ميت شهادتين و عقايد حقه را در اين حال به او تلقين نمايند، مخصوصا كلمه توحيد را به او تلقين كنند كه فرموده اند: «لقِّنُوا امواتَكم لا إلهَ إِلاَّ اللّه».۱
و سيد در درّه مى فرمايد:
و لقن الشهادتين المحتضرواذ كر له الائمة الاثنى عشر
حتى يقربهم جميعا وليتحصن حصنه المنيعا
و لقننه كلمات الفرجفانها تقضى بحسن المخرج
و اتل عليه سور القرآنلاسيما يس ذات الشأن
و آيه الكرسى ثم السخرهثم الثلاث من ختام البقره
و سورة الاحزاب بعدها و لاينسى الذى يس تتلو من تلا
و امّا ثبات بر عقيده حق در آخرت و از جمله تفاسيرى كه از آن شده است بعضى ثبات بر آن در هنگام سؤال نكيرين است كه وقتى از او سؤال مى كنند: «مَنْ ربُّكَ ما
1.من لا يحضره الفقيه، ج ۱، ص ۱۳۲.