نگاهي كوتاه به حديث شريف عرض دين حضرت عبدالعظيم حسني (ع) - صفحه 102

چنين كسى در تقليد خود معذور نيست، اما از عالمى كه متدين بوده و مخالف با هواى نفس و مطيع و امانت دار الهى است، تقليد كردن از چنين عالمى و باور قلبى پيدا كردن به سخن او جايز است. چون محتواى اين حديث اختصاص به فقه و فروعات فقهى ندارد، مى توان براى بحث خود به آن استشهاد كرد. وقتى امانت دارى و صداقت و مخالفت با هواى نفس يك عالم دينى و يا پدر و مادر براى فرزند ثابت شد و فرزند يقين كند كه آنان هرگز سخنى گزاف و بيهوده و بدون رضاى خداوند نمى گويند، در اين صورت اعتماد كردن به سخن آنان و باور و ايمان داشتن به كلام آنان نه تنها خلاف عقل نبوده بلكه دقيقاً مطابق با منطق و روش علمى است. به همين دليل است كه مردمى كه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله را به امانت مى شناختند غالباً بدون آنكه تقاضاى معجزه كنند به آن حضرت ايمان مى آوردند.
نكته ديگر آنكه آيا بايد دين را تنها بر امام معصوم عليه السلام عرضه كرد يا بر كتاب خدا كه ثقل اكبر است و يا بر قرآن و عترت كه ثقلين هستند.
روشن است كه نبايد قرآن و سنت را دو منبع مستقل و در عرض يكديگر براى معرفت و تصحيح عقايد معرفى كرد. به نظر نگارنده تأكيد زياد بر حجيت ظواهر قرآن و تفسير قرآن به قرآن جاى تأمل دارد و قرآن بدون تفسير اهل بيت عليهم السلام براى ما قابل فهم نيست، حجيت ظواهر قرآن مربوط به جايى است كه آن ظواهر در كنار روايات مورد مطالعه قرار گيرند، همچنان كه اگر قرآن خود را تبيين و تفسير كند، ديگر نيازى به اهل بيت عليهم السلامنخواهد بود. عرضه كردن دين بر قرآن مجيد بدون سنت نتيجه اى نخواهد داشت، زيرا همه هفتاد و دو ملت براى تصحيح اعتقادات خود آيات مشابهى را از قرآن شاهد مى آورند و چون عترت بدون قرآن معنا ندارد و رجوع به عترت رجوع به قرآن را نيز به همراه دارد، پس بايد عرضه دين و همه امور دينى بر امام و بر سنت و بر روايات باشد.

صفحه از 128