نگاهي كوتاه به حديث شريف عرض دين حضرت عبدالعظيم حسني (ع) - صفحه 110

كه بگوييم: «لا تشبيه و لا تنزيه بل امر بين الامرين». و روايات نيز آيه شريفه «ليس كمثله شى ء» را به امر بين الامرين تفسير كرده اند نه به صرف تنزيه. ۱ همچنان كه دليل عقلى نيز بر آن دلالت دارد. اگر ديده مى شود كه در روايات بيشتر بر نفى تشبيه تأكيد شده است نه بر نفى تنزيه، به دليل آن است كه ذهن مردم به علت انس با ماده و عالم دنيا و كثرات، زود به سراغ ماده پرستى مى رود و لذا هم ادب اقتضا دارد كه بر نفى تشبيه بيشتر تأكيد شود و هم جلوى خطاى فكرى مردم گرفته شود. اما در واقع نه تشبيه صحيح است و نه تنزيه و تنها امر بين الامرين است كه مذهب حق مى باشد و اين آيه شريفه نيز بر آن دلالت دارد. به همين دليل حضرت عبدالعظيم نيز دنباله آن فرموده است: «خارج من الحدّين حدّ الابطال و حدّ التشبيه».
اين تعبير در روايات متعددى آمده است. ۲ برخى تصور كرده اند كه حدّ تعطيل يعنى عدم اثبات وجود خداوند و حد تشبيه يعنى شباهت داشتن صفات خداوند با صفات مخلوقات و ممكنات، اما به نظر مى رسد كه مقصود از ابطال، تعطيل كردن عقل از شناخت خداوند باشد نه نفى وجود خداى متعال. تشبيه يعنى شناخت خداوند همانند شناخت موجودات مادى؛ به عبارت ديگر كسى كه خداوند را شبيه مخلوقات بداند، مدعى است كه كنه ذات مقدس او قابل شناخت است، در حالى كه روايات شريفه نفى تشبيه كرده؛ يعنى شناخت كنه ذات غير ممكن است، اما اين نيز به معناى آن نيست كه هيچ اطلاعى از خداى متعال نداشته باشيم كه منجر به تعطيل كردن عقل از شناخت خداوند باشد.

كس ندانست كه منزلگه معشوق كجاستاين قدر هست كه بانگ جرسى مى آيد۳

1.اصول كافى، ج ۱، ص ۸۲.

2.اصول كافى، ج ۱، ص ۸۲، ح ۲ و ۷: يخرجه من الحدّين: حد التعطيل و حدّ التشبيه.

3.لسان الغيب، ص ۲۳۴.

صفحه از 128