نگاهي كوتاه به حديث شريف عرض دين حضرت عبدالعظيم حسني (ع) - صفحه 111

خلاصه آنكه اصل وجود و بودن خداى متعال براى ما معلوم و بلكه بسيار بديهى است، اما چيستى خداوند يا شناخت كنه ذات مقدس براى همه حتى براى فرشتگان حامل عرش، و هميشه هم در دنيا و هم در آخرت مجهول است و اين غيب مطلق هميشه غيب و سرّ باقى خواهد ماند.
سپس حضرت عبدالعظيم به محضر امام هادى عليه السلام عرض نمود: «إنّه ليس بجسم و لا صورة و لا عرض و لا جوهر، بل هو مجسّم الأجسام و مصوّر الصور و خالق الأعراض و الجوهر، و ربّ كل شى ء و مالكه و خالقه و جاعله و محدثه»؛ خداوند جسم و صورت و عرض و جوهر نيست، بلكه اوست كه هر جسمى را جسم قرار داده و صورت ها را صورت قرار داد و خالق جوهرها و عرض ها است و اوست كه پروردگار هر چيزى و مالك و آفريننده و ايجاد كننده و آغاز كننده هر موجودى است».
در توضيح اين قسمت حديث به چند مطلب بايد توجه كرد: 1. نفى جسميت و ماده انگارى خداوند: متأسفانه اعتقاد به تجسيم و ماده گرايى، سابقه اى بسيار طولانى دارد. يهوديانى كه تقاضا مى كردند خداوند را آشكارا ببينند و يا آنكه مى خواستند خدايى همانند خداى ديگران داشته باشند، در واقع دنبال فكر تجسيم بودند. در عالم اسلام نيز افرادى كه پيرو احمد بن حنبل بودند، معتقد بودند كه تمام آيات شريفه قرآن را بايد حمل بر ظواهر آنها كرد و تأويل را نمى پذيرفتند و لذا معتقد بودند كه بايد به ظاهر «يدالله»، «وجه الله»، «أعيننا» و ... تمسك كرده و بگوييم خداوند دست و صورت و چشم دارد. در نتيجه اينان با آنكه صريحاً لفظ جسم را درباره خداوند به كار نبرده اند اما در عين حال معتقدند كه هستى مساوى با ماده است و هر چيزى كه موجود است بايد مادى باشد و لذا حقيقت جسم و ماده را بر خداوند اثبات كرده اند؛ مثلاً خداوند را داراى جهت و قابل رؤيت حسى و قابل نزول

صفحه از 128