نگاهي كوتاه به حديث شريف عرض دين حضرت عبدالعظيم حسني (ع) - صفحه 112

و عروض و قيام و قعود مى دانند. حضرت عبدالعظيم در برابر اين عقيده نادرستِ مجسّمه مى گويد: «من اقرار دارم به آنكه خداوند جسم نيست و صورت و عرض و جوهر ندارد، چون اينها از خواص مخلوقات و ماديات هستند». بنابراين جمله «انّه ليس بجسم» در واقع اشاره به مخالفت ايشان با عقيده رايج اشاعره و پيروان احمد حنبل در آن زمان است. مكتب اهل بيت عليهم السلام در برابر آنان كه هستى را مساوى با ماده مى دانستند، اعلام كرد كه هستى اعم و فراتر از عالم ماده است و فراوانند موجوداتى كه وجود دارند و در عين حال مادى نيستند.
2. خداوند نه صورت است و نه جوهر يا عرض. برخى از بزرگان استظهار كرده اند كه كلمه جوهر و عرض در اين حديث شريف نبايد بر معناى اصطلاحى آنها در كلام و فلسفه حمل گردد،بلكه بايد آنها را بر معناى عرفى و متفاهم آن زمان تفسير كرد. ۱ اصل اين كبرى صحيح است؛ يعنى الفاظى كه در كتاب و سنت به كار رفته اند بايد حمل بر معانى امروز نشده و بايد به متفاهم عرفى زمان صدور اين روايات توجه داشت، ولى شايد بتوان گفت در اين حديث شريف بايد كلمه جوهر و عرض و صورت را بر همان معناى فلسفى آن حمل كرد، زيرا در زمان حضرت عبدالعظيم فلسفه يونان به عربى ترجمه شده بود و افرادى چون حنين بن اسحاق و ثابت بن قرّه و ... اين اصطلاحات را طبق معناى فلسفى آنها در جامعه اسلامى منتشر كرده بودند و جناب عبدالعظيم با اين كلمات بيگانه نبود و سبك به كار بردن اين كلمات نيز نشان دهنده اطلاع او از معناى فلسفى آنهاست و آنها را نيز به همان معنا به كار برده است. به علاوه آنكه آن قاعده و كبراى كلّى در صورتى صحيح است كه متكلم، امام معصوم عليه السلام باشد و مخاطب او نوع مردم باشند، در اين صورت بنا عقلا بر آن است كه كلمات را در همان معنايى به كار ببرند كه مردم از آنها مى فهمند و به زبان محاوره مردم

1.شرح حديث عرض دين حضرت عبدالعظيم حسنى، ص ۵۵.

صفحه از 128