نگاهي كوتاه به حديث شريف عرض دين حضرت عبدالعظيم حسني (ع) - صفحه 120

در اينجا چند مسئله را به صورت مختصر ذكر مى كنيم:
1. حضرت عبدالعظيم، ائمه اطهار عليهم السلام را با سه صفت «امامت»، «خلافت» و «ولى امر بودن» معرفى كرده است. امامت يعنى زعامت و رياست كلّى بر دين و دنياى مردم. بنابراين كسى كه رياست حكومت را به دست بگيرد اما نتواند در مسائل دينى راهنماى مردم باشد، او امام نخواهد بود. خلافت يعنى جانشينى. پيامبر اكرم خليفه خداوند بر روى زمين است و غير از انسان كامل كسى خليفه خداوند نخواهد بود. پيامبر اكرم همه صفات و كمالات الهى را دارد با دو تفاوت:
اول آنكه خداوند همه كمالات را دارد اما بالذات و مستقلاً، ولى پيامبر اكرم آنها را دارد بالغير.
دوم آنكه خداوند وجوب وجود دارد و رسول اكرم ممكن الوجود است، خداوند خالق است و او مخلوق است، و اين تفاوت همه چيز را بيان كرده است؛ به عبارت ديگر: «كلّ الصيد فى جوف الفرأ». بنابراين رسول اكرم خليفه خداوند است. اما ائمه اطهار عليهم السلام را هم مى توان خليفه خداوند معرفى كرد و هم مى توان گفت آنان خليفه پيامبر اكرم هستند، هر دو تعبير صحيح و مطابق با واقع است؛ گرچه ظاهراً حضرت عبدالعظيم از كلمه خليفه، خلافت از پيامبر را اراده كرده است؛ همچنان كه مقصود او از خليفه بودن حضرت على عليه السلام ، خليفه بلافصل بودن آن حضرت است.
يكى از القاب و اوصاف حضرت على عليه السلام در چند قرن اول اسلام كلمه «وصى» بوده است و گويا مردم در زمان پيامبر اكرم و پس از آن به اميرالمؤمنين به عنوان «وصى» خطاب مى كردند و متأسفانه اكنون كمتر اين كلمه به كار برده مى شود. ضمناً روشن است كه وصى هر كسى را خود آن شخص بايد تعيين كند و ديگران هرگز نمى توانند با رأى خود كسى را به عنوان وصى براى ديگرى تعيين كنند، قيّم يا متولّى

صفحه از 128