نگاهي كوتاه به حديث شريف عرض دين حضرت عبدالعظيم حسني (ع) - صفحه 81

مى بود. ما منكر عظمت علمى فقها و اخلاص غير قابل توصيف آنان نيستيم، فقه استدلالى كه نتيجه زحمات طاقت فرساى آنان است، مايه مباهات همه جهان اسلام است. خدمات فراوان فقها به دين نه تنها قابل انكار نيست، بلكه براى ما شايد قابل احصا نباشد. اما چگونه مى توان ادعا كرد كه تنها آنان دين را حفظ كردند و قشرهاى ديگر نمى توانستند حفظ اين امانت بكنند. گويا مورّخان، مفسران، محدثان، اديبان و ... سر بى صاحب مى تراشند و خدمتى به دين نكرده اند! آيا افرادى چون خواجه نصيرالدين طوسى، آقا بزرگ تهرانى، مير حامد حسين، قاضى نورالله شوشترى و سيد محسن امين و علامه طباطبايى و شهيد مطهرى چون وجهه غالب آنان فقه و فقاهت نبوده است، تبليغ دين نكرده اند و اگر دين به دست آنان سپرده شود نمى توانند حافظ اين امانت باشند؟!
بين تصوف و عرفان اصطلاحى نيز بايد فرق قائل شد، اگر ما با صوفيان و دراويش اختلاف داريم و بسيارى از كارهاى آنان را خلاف شرع مى دانيم، بدان معنا نيست كه گفته شود اگر مسلمانان بودند و آنان (صوفيان و دراويش)، چيزى كه باقى نمانده بود، اسلام بود. مگر نه اين است كه ميليون ها نفر در شبه قاره توسط همين صوفيان، مسلمان شده اند؟ كدام فقيه توانسته است با بحث هاى فقهى خود اين تعداد و بلكه يك نفر غير مسلمان را مسلمان كند؟! آيا غير از اين است كه افكار ابن فارض و ابن عربى كه در مصر و همه قاره آفريقا خصوصاً در مراكش و مغرب پذيرفته شده، باعث گرديده وهابيت هرگز نتواند در آنجا نفوذ كند، اما در جاهايى كه افكار عرفانى تكفير مى شود ـ حتى در جايى مثل ايران ـ عقايد وهابيت متأسفانه در حال رشد و به انحراف كشاندن جوانان است. ديگر چگونه مى توان گفت: ابن فارض و ابن عربى ها در اين جهت نقشى نداشته اند. نگارنده نمى خواهد صوفيان و برخى از عرفا را از خطاهايشان تبرئه كند، اين حقير با صوفيان موافق نيست، اما نبايد خدمات آنان را نيز

صفحه از 128