نگاهي كوتاه به حديث شريف عرض دين حضرت عبدالعظيم حسني (ع) - صفحه 83

وقت و تحصيل و تدريس خود را صرف فقه مى كنند و تنها 2 درصد آن را براى ساير مسائل دينى به كار مى برند.
آرى، فقه و مسائل مربوط به احكام و حلال و حرام را صرفاً بايد از فقها فرا گرفت و نظر آنان تنها ملاك و مرجع مى باشد، اما همه دين كه احكام و فروع دين نيست، بلكه اصول دين و اخلاق نيز وجود دارد كه اخلاق را بايد از عالمان اخلاق فرا گرفت و اعتقادات را از متكلمان و آنان كه عهده دار بحث از اصول و معارف دين هستند.
3. مؤلف در مقام بيان آنكه برخى از مطالب فلسفى، خلاف قرآن مجيد است، مى فرمايد: «به طور مثال ما از آيات بسيار قرآن مجيد و احاديث شريفه صحيحه استفاده قطعى مى كنيم كه خالق غير از مخلوق است...». ۱ و پس از آنكه برخى مطالب فلسفى را نقل مى كند كه ثابت كند آنها خلاف قرآن مجيد است، مى فرمايد: «ما آنچه از ظاهر قرآن كريم مى فهميم... .» ابتداى بحث، مغايرت خالق و مخلوق را استفاده شده يقينى از قرآن مى داند، ولى در پايان بحث، آن را به ظاهر قرآن مستند مى كند، آيا ظواهر قرآن مجيد جزء يقين و علم مى باشند يا جزء ظنون خاصه اند؟! فيلسوفانى كه معتقد به تشكيك و اشتراك معنوى وجود هستند، نه تنها اين سخنان را مخالف با قرآن نمى دانند بلكه موافق آن مى دانند، و چيزى كه خلاف قرآن باشد، فلسفه نبوده بلكه اوهام و خيالاتى بيش نخواهد بود.
4. ايشان در همان بحث مى خواهد بگويد غير از وجود و مراتب آن، چيزهاى ديگرى نيز واقعيت دارند و تحقق خارجى دارند.
ظاهراً مؤلف محترم يا بايد شيئيت و تحقق را مساوق و مساوى با وجود ندانسته بلكه اعم از آن قرار دهد و يا بايد بگويد وجود با عدم تناقض نداشته و ارتفاع نقيضين جايز است، زيرا چيزى كه تحقق دارد ولى وجود ندارد، در آن ارتفاع نقيضين شده است.

1.شرح حديث عرض دين حضرت عبدالعظيم حسنى، ص ۱۸.

صفحه از 128