نگاهي كوتاه به حديث شريف عرض دين حضرت عبدالعظيم حسني (ع) - صفحه 85

بايد موجودات را متباين دانسته و حمل وجود را بر آنها به اشتراك لفظى بداند و لوازم اين كلام قابل پذيرفتن نيست.
7. مؤلف محترم در صفحه 18 مى فرمايد: «چگونه مى توان پذيرفت كه جز وجود، چيزى در عالم حقيقت نداشته باشد»، در حالى كه صحيح همين است كه غير از وجود چيزى واقعيت ندارد، زيرا وجود، نقيض عدم است؛ مگر آنكه ارتفاع نقيضين را جايز دانسته يا همچون شيخيه معتقد به اصالت وجود و ماهيت بوده و هر يك چيز را دو چيز بدانيم. سپس ايشان در سطر آخر همان صفحه ادعاى شناخت كنه ذات مقدس را به فيلسوفان نسبت داده است، در حالى كه مى گويند: «و كنهه فى غاية الخفاء»؛ عنقا شكار كس نشود دام باز گير.
8. در همان صفحه، تشبيه خلق و خالق به موج و دريا خلاف كتاب و سنت معرفى شده، در حالى كه مثال آينه و عكس در آينه در روايات آمده است. ۱ چگونه چيزى كه در سنت آمده به عنوان اينكه خلاف قرآن و سنت است مورد نقد قرار گرفته و خود شاهدى بر مدعاى خود نمى آورد؟ وقتى ايشان ادعا مى كنند كه قرآن بر مغايرت ذات الهى با مخلوقات دلالت دارد، بايد اين را بگويد كه از كجاى قرآن به دست آورده است، در حالى كه در روايات مكرراً فرموده اند: «و غير كل شى ء لا بالمباينة» و تباين و مغايرت عُزلى بين خالق و مخلوق صحيح نيست؛ همچنان كه حلول و اتحاد و مقارنت به معنى امتزاج نيز كفر است. ضمناً فراموش نگردد كه هر كس مثال موج و دريا را ذكر كرده به اين نكته نيز توجه داده است كه هر مثالى از جهتى مقرّب و از جهاتى مبعّد است. ۲
اى برون از وهم و قال و قيل منخاك بر فرق من و تمثيل من

1.تحرير تمهيد القواعد، ص ۲۲۱.

2.همان مدرك.

صفحه از 128