اعتقادات را در اعتقاد و شهادت به «بسم الله الرحمن الرحيم» بداند؛ آن گونه كه شهيد ثانى در «رساله بسمله» انجام داده است. ۱ برخى نيز اصول دين را همان اعتقاد به مبدأ و معاد مى دانند، عده اى نيز اصول دين را كتاب و سنت يا كتاب و عترت يا ثقلين مى دانند؛ همچنان كه اكنون در كشورهاى عربى «دانشكده هاى اصول دين» تنها به بحث از قرآن و حديث مى پردازند؛ همچنان كه مى توان گفت: اصول دين خلاصه مى شود در اعتقاد به توحيد و بما انزل الله.
عده اى ديگر از انديشمندان، تعداد اصول دين را چهار عدد دانسته اند ۲ و مقصودشان آن بوده كه معاد داخل در بحث عدل است و هر كس اعتقاد به عدل الهى داشته باشد، اعتقاد به معاد نيز خواهد داشت، چون لازمه عدل، اثبات عالم آخرت و ثواب و عقاب است؛ همچنان كه عكس آن نيز ممكن است؛ يعنى عدل را داخل در بحث معاد كردن ـ كارى كه در حديث عرض دين حضرت عبدالعظيم انجام شده است؛ يعنى در اين حديث عدل الهى ذكر نشده اما معاد مورد تأكيد قرار گرفته است ـ برخى نيز معاد را زيرمجموعه نبوت و اعتقاد به «ما اخبر به النبى صلى الله عليه و آله » قرار داده ۳ ، عده اى ديگر معاد را تحت عنوان اعتقاد به وعد و وعيد قرار داده اند ۴ ، و عده اى نيز همان پنج اصل معروف را ذكر كرده اند. ۵
به هر حال عدد خاصى مهم نيست و تنها بايد به توحيد، صفات كمال خداوند، نبوت، معاد و امامت اعتقاد داشت، ولى آيا اينها پنج اصل مختلف هستند يا قابل جمع و ادغام در يكديگرند، مهم نيست.
1.رسائل الشهيد الثانى، ج ۲، ص ۷۲۱.
2.الهداية، شيخ صدوق، ص ۴.
3.همانند شيخ طوسى در الرسائل العشر، ص ۹۹.
4.مثل علامه حلى در انوار الملكوت، ص ۱۷۰.
5.مثل شيخ طوسى در الرسائل العشر، ص ۱۰۴.