نگاهي كوتاه به حديث شريف عرض دين حضرت عبدالعظيم حسني (ع) - صفحه 96

است؛ همچنان كه وقتى مى فرمايد: اين دين خداوند است كه براى بندگان خود پسنديده است، مقصود آن است كه آنچه را شما بيان كرديد صحيح و مورد رضايت خداوند است، اما معلوم نيست كه خداوند همين مقدار را از تمام مردم خواسته باشد.
نكته ديگر آنكه آيا بين پنج اصل اصولى دين ترتيب خاصى لازم است يا آنچه لازم است اصل اعتقاد به آنهاست ولى ترتيب و نظم خاصى بين آنها وجود ندارد؟
در پاسخ اين سؤال بايد گفت: روشن است كه از جهت اهميت و شرافت، مسئله توحيد پايه و اساس و اصل ادلّى اعتقادات است و هيچ چيزى با آن برابرى نمى كند و علت آنكه معاد در پايان اصول دين ذكر مى شود با آنكه آيات مربوط به معاد در قرآن كريم بيش از آيات اصول ديگر اعتقادى است، اين است كه اين آيات بيشتر بر بُعد تربيتى مسئله معاد تأكيد دارند. براى يك مسئله اعتقادى، وجود يك يا چند آيه شريفه كافى است، اما براى بحث هاى اخلاقى و تربيتى چون تذكر بايد مكرراً انجام شود، بيش از هزار آيه شريفه درباره آن وارد شده است. پس كثرت آيات معاد در قرآن مجيد دليل بر اهميت فراوان بعد تربيتى آن است نه آنكه از نظر اعتقادى مسئله معاد مهم تر از نبوت يا امامت باشد. اگر كسى ميزان سفارش پيامبران الهى راجع به مسئله معاد را در قرآن مجيد مورد مطالعه و مقايسه تطبيقى قرار دهد، به مطالب بسيار زيبا و بكرى دست خواهد يافت.
اگر از مسئله اهميت و شرافت صرف نظر شود و به ترتيب منطقى بحث نظر شود، با توجه به آنكه طبق حديث شريف سلسلة الذهب و چندين حديث ديگر امامت و ولايت به عنوان شرط توحيد معرفى شده و با توجه به آنكه اهل سنت اعتقاد به توحيد دارند ولى از غير طريق اهل بيت عليهم السلام پيش رفته اند و لذا در مسئله توحيد با اشتباهات فاحشِ متعدد روبرو شده و به آنها ملتزم شده اند و يا يهوديان و مسيحيان و اهل اديان ديگر به بحث از توحيد پرداخته اند و عقل نيز دارند و با استدلال هاى

صفحه از 128