نسب حضرت عبدالعظيم حسني (ع) - صفحه 165

كشت و مملكت سراسر به طاعت تو درآمد، فرمان مرا باشد (كه هرچه بخواهم مرا دهى). گفت: آيا فرمانروايى مصر (كه آن را پيشتر به تو وعده داده ام) تو را بس نيست؟ گفت: آيا مصر مى تواند در عوض بهشت باشد؟ و كشتن پسر ابى طالب عليه السلام به بهاى تحمّل آتشى مى ارزد كه وصفش در قرآن چنين آمده: «وَلا يُفْتَرُّ عَنْهُمْ وَ هُمْ فِيهِ مُبْلِسُونَ» ؛۱ «هيچ از عذابشان كاسته نشود و اميد نجات و خلاص ندارند؟»
معاويه گفت: اى اباعبداللّه ! ۲ اگر پسر ابى طالب عليه السلام در اين جنگ كشته شود، فرمان تو راست. ۳ امّا اينك آهسته گوى كه مردم سخنت را نشنوند.
پس عمرو به سپاهيان شام گفت: اى گروه شاميان! صفوف خود را منظّم بياراييد و سرتان را به پروردگارتان عاريت دهيد و از خداوند مدد گيريد و با دشمن خدا و دشمن خويش جهاد كنيد و به پيكارشان درآييد كه خدايشان بكشد و نابود كند. «وَاصْبِروُا إنَّ الاَْرْضَ للّه يوُرِثُها مَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَالْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ» ؛۴و صبر كنيد كه زمين از آن خدا است؛ آن را به هر كس از بندگانش كه بخواهد به ميراث دهد و سرانجام نيكو از آن پرهيزكاران است .»۵
6 . باز هم از زيد بن حسن عليه السلام روايت مى كنند: على عليه السلام ، اَشتر بن حارث نخعى را به جلودارى سپاه خود گماشت. على عليه السلام با 150 هزار تن از مردم عراق به پيشروى پرداخت و گروهى از يارانش او را در ميان گرفته بودند.
معاويه نيز با سپاهى در همين حدود از مرز شام حركت كرد؛ در حالى كه سفيان بن عمرو (معروف به ابو اعور سلمى) را به جلودارى سپاه خود گماشته بود.

1.سوره زخرف (۴۳)، آيه ۷۵ .

2.ابوعبداللّه ، كنيه عمرو بن عاص است.

3.يعنى افزون بر حكومت مصر هر چيز ديگر كه خواهى به تو خواهم داد.

4.سوره اعراف (۷)، آيه ۱۲۸ .

5.پيكار صفّين، ص ۳۲۵؛ مشابه اين روايت، حديثى هم در بحارالأنوار، ج ۳۲، ص ۴۶۶، روايت ۴۰۵ آمده است.

صفحه از 199