خورشيد ري(حضرت عبدالعظيم (ع) از منظر امامان معصوم) - صفحه 97

كتاب منزل على احد قبله فى امر بطاعة او نهى عن معصية الاّ علمنيه و حفظته فلم أنس منه حرفا واحدا...؛ 1 و امّا من هر چه از خاطرم مى گذشت مى پرسيدم و حفظ مى كردم... و من هر روز يك بار و هر شب يك بار، خدمت پيامبر مى رسيدم و او مرا به خلوت خويش راه مى داد و هر جا مى رفت من با او بودم و اصحاب پيامبر مى دانند كه حضرت پيامبر با ديگرى چنين نبود و چه بسا پيامبر نزد من مى آمد و بيشتر در منزلم بود و هر زمان كه خدمت پيامبر در بعضى از منزلهايش مى رسيدم، با من خلوت مى كرد و دستور مى داد كه زنهايش بروند تا تنها خودش با من باشد، ولى آن زمان كه براى خلوت با من به خانه ام مى آمدند فاطمه عليهاالسلام و فرزندانم همه حضور داشتند.
و چنين بود كه هر زمان از پيامبر مى پرسيدم، جواب مى داد و هر زمان كه ساكت مى شدم و يا سؤالهايم تمام مى شد، او خود آغاز به سخن مى كرد در نتيجه هيچ آيه اى از قرآن در روز و يا شب در دشت و يا كوه، در آسمان و يا زمين، در دنيا و يا آخرت، در بهشت و يا جهنم، در روشنايى و يا تاريكى نازل نشد جز آن كه پيامبر آن را برايم خواند و املاء كرد و من آن را با خط خويش نوشتم و پيامبر تأويل و تفسير، ناسخ و منسوخ، محكم و متشابه، خاص و عام آن و اينكه در كجا و درباره چه كسى نازل شده تا قيامت را به من آموخت و دعايم كرد كه خداوند فهم و ضبط آن را به من عنايت كند و من از زمانى كه آيه را ياد گرفتم ديگر فراموش نكردم و هر علمى را كه به من آموخت، پس از دعا فراموش نكرده ام وباز پيامبر هر چه حلال و حرام امر و نهى طاعت و معصيتى كه بود يا تا قيامت تحقق پيدا مى كرد به من آموخت و همين طور كتابى كه درباره امر به طاعتى و يا نهى از معصيتى نازل شده باشد، پيدا نمى شد جز

1.نهج البلاغه، ص ۵۷۶، كلام ۴۲.

صفحه از 142