شهرى به عظمت و آبادانى و ثروت، همتاىِ رى نبوده است؛ از اين رو،عظيم ترين شهرها، عروسِ جهان، باب الابوابِ زمين، و امثالِ آن لقب داشته است.
تاريخ بنا و بانى رى به درستى معلوم نيست، و بعضى مورّخانِ مجوس بر اين اعتقادند كه اين شهر را شيث نوه نوح به طالعِ عقرب بنا نهاده، اما عقيده عموم بر آن است كه رى را هوشنگ، پادشاهِ سلسله پيشداديان بنيان نهاده است. مورخانِ مشرق زمين، نخستين سلسله پادشاهانِ ايران را به اين نام مى خوانند. زيرا پادشاهان اين سلسله، نخستين شهريارانند كه واضعِ قوانين دادگسترى بوده اند، و اساس و پايه سلطنت خويش را بر عدل و داد نهاده اند، هوشنگ دومين پادشاهِ سلسله پيشداديان، و منوچهر پنجمين شهريار اين سلسله است. اين پادشاه پس از هوشنگ به گستردگى و آبادانى و بزرگى و شكوهِ رى كوشيد. در دوره هاى بعد، مهدى باللّه مقلب به منصور ۱ سومين خليفه بغداد به آبادانى رى كوشيد، و آن را بزرگ تر از زمانهاى پيشين كرد، و در زمانهاى بعد اين شهر چندان عظمت يافت كه وصف آن در سطور پيش گذشت.
واپسين ويرانيهاى اين شهر در زمان تسلّطِ تاتارها، و وقوع جنگ هاى مكرّر داخلى به ظهور رسيد، در آن زمان چنان كه در اين عهد نيز آثارش به جا است، پيروان دين اسلام به دو شعبه شيعه و سنّى تقسيم مى شدند. ايرانيان شيعه و پيروانِ حضرت على، و تركها پيرو تسنّن و سنتِ پيغمبر بودند و اين دو فرقه براى بسط قلمرو و نفوذ خود مدام با هم مى جنگيدند. به هر روى، بر اثر وقوع اين سلسله جنگها، و هجوم وحشيانه و بنيان كن مغولان، شهر با عظمت رى يكسره ويران شد. شصت سال پس از فاجعه حمله مغولان، فخرالدين سلطان كه با غازان خان به آشتى بود، به ترميمِ رى كوشيد اما موفّق نشد.
1.مهدى پسر ابو جعفر منصور بوده است.