هزار هزار و شش صد و نود و شش خانه مسكون داشته و در كمال آراستگى بوده است. چنانچه گويند در ملك رى اگر اتفاقى يا آنكه خبر تازه باشد ممكن نمى شود كه همه مردم از آن مخبر شوند. برج بسيار بلند عظيمى بنا كرده اند [129] و آن برج را علم قرمزى زده كه مجموع مردم آن علم قرمز را ديده به خانه پادشاه جمع شوند. اهلش در نهايت ثروت و سامان بوده و العهدة على الراوى. و شيخ نجم الدين دايه در مرصاد العباد نقل كرده كه در فتنه چنگيزى از رى هفتصد هزار مردمان معتبر معروف شهيد شدند. همين قدر در وصف آبادى آن كافى است. و قلعه رى سابقاً نزديك به شاه عبدالعظيم بوده، حال آثار علامت آن هست و منار مذكور كه علم قرمز در بالاى آن مى زدند حال بر سر پاست. از آثار شهر رى همين باقى است و شهر رى بعد از خرابى تيمورى يوماً فيوماً رو به ويرانى نهاده تا آنكه با خاك يكسان شده.
(6)
سفرنامه بارون فيودور كروف ۱
1834 ـ 1835م
فيو دوركروف بيشتر مبهوت عظمت گذشته شهر رى شده و با ناباورى آمار و ارقام خيابانها و خانه ها و مساجد و حمامها و مناره ها و كاروانسراهاى رى را ارايه مى دهد.
در پايان نيز داستان نقش باستانى در روى تخته سنگى در اطراف شهر رى را نقل مى كند كه فتحعلى شاه آن را محو كرده و به جاى آن نقش خود را سوار بر اسب حكاكى كرده است!
1.سفرنامه بارون فيودور كروف، ۱۸۳۴ـ۱۸۳۵، بارون فيودور كورف، ترجمه اسكندر ذبيحان، چاپ اول، تهران، فكر روز، ۱۳۷۲، ص ۲۱۴ـ۲۱۶.