داستانى در اين باره ساخته اند كه به خوبى نشان دهنده آب و هواى نامساعد اين منطقه است. مى گويند: يك روز كه عزرائيل براى انجام مأموريتى گذارش به «رى» افتاد، چنان از خرابى و ناسازگارى هواى آن ناراحت شد كه بلافاصله فرار را بر قرار ترجيج داد و به قدرى در اين كار شتاب كرد كه كفشهايش را جا گذاشت.
مشرف بر شهر رى تپه اى است كه «گبر»ها جنازه مردگان خود را برفراز آن در معرض مرغان هوا قرار مى دهند و كنار آن، بارگاه «شاه عبدالعظيم» بنا شده كه يكى از نوادگان حضرت محمد صلى الله عليه و آله است و زيارتگاه مشهورى است كه مورد توجه فراوان مردم تهران بوده و براى مجرمين نيز محل تحصّن شمرده مى شود.
عنوان «شهر رى» در حقيقت به همين محل اطلاق مى شود، كه بر روى خرابه هاى «رى» قرار گرفته و همراه با تپه هايى كه مشرف برآن بوده و تقريبا صورت زوايد كوهستان البرز را دارند، رويهمرفته منظره قابل توجهى را در منتهى إليه شرقى دشت تهران به وجود مى آورد.
(8)
روزنامه وقايع سفر كربلاى معلّى ۱
1272 ق / 1855م
نويسنده كه نامش معلوم نشده، از نزديكان ناصرالدين شاه است كه در 1272ق نگارش يافته است. نويسنده، كه مقصدش كربلا است، از تهران به سمت شاه عبدالعظيم به راه مى افتد، از سرِكوه شعاع گنبد مبارك را مى بيند و به عمر و دولت شاه دعا مى كند كه چنين علامتى بنا كرده است. همچنين در
1.روزنامه وقايع كربلاى معلاّ، به كوشش على مختارى رضوان شهرى، چاپ شده در ميراث اسلامى ايران، به كوشش رسول جعفريان، دفتر اول، ص ۷۴، قم كتابخانه آية الله مرعشى، ۱۳۷۳.