حضرت عبدالعظيم عليه‏السلام و شهررى در سفرنامه‏ ها - صفحه 374

محيط آن برج و باروهاى مستحكمى وجود داشته و تماما به صورت مثلثى مى نمود كه آركس رأس آن به شمار مى رفت.
آنچه اجمالاً در فوق بيان شد ظاهرا وضع قسمت مستحكم رى قديم بود. در حال حاضر حدّ ديوارها به صورت تل حيرت آورى از خاك و آجر پاره ها درآمده است و در آنجا مرتبا قطعاتى به دست مى آيد و تهرانيها عادت كرده اند كه با بيل و خاك انداز به عزم اكتشاف خصوصى به آن حدود بروند و غالبا با مقدارى كاشيهاى عالى كه در كمال شفافيت و داراى جلاى درخشانى است و رازش از اسرار مفقود گذشته به شمار مى رود، ولى به طرز وصف ناپذيرى حتى به صورت قطعات شكسته و لب پريده كه در نتيجه استعمال بيل معمولاً عايد جويندگان مى شود زيبا و دلپذير است برگردند. من اطلاعى ندارم كه تا حال در خرابه هاى رى هيچ گونه كاوش و اكتشاف علمى معمول شده باشد و آن كار سزاوارى است كه احتياج تام به اهتمام باستان شناسان دارد.

برج يزيد

آثار عمده قديمى ديگر نيز از آن شهر باستانى هنوز باقى مانده است كه عجيب ترين آنها برج مدور بزرگى است كه اهل محل نقارخانه يزيد مى نامند و نويسندگانى آتشين مزاج بدون دليل و شاهد آن را مقبره طغرل بيك و همچنين آرامگاه دو دلداده، خليل سلطان و شادالملك نوشته اند و آن ساختمان با هيبتى است با آجر و درونش به كلى خالى و بدون سقف است در حدود 60 تا 70 پا ارتفاع دارد و محيط خارجى آن صد و بيست پا است و پهلوهاى آن به صورت شكسته و از هم گسيخته درآمده است مثل برج هايى كه سابقا در جرجان و بسطام ديده بودم.
در حاشيه رأس آن گچ برى كتيبه دارى هست به خط كوفى كه بايد گفت كم و

صفحه از 426