بخش شاگردان و در كتاب فعلى اين دو بخش يكى شده و به جاى آن نام اساتيد و شاگردان براى آسان يابى بر اساس حروف الفبا مرتب شده است. به نظر مى رسد دليل عدم تفكيك بخش اساتيد از بخش شاگردان و ادغام اين دو در يكديگر، كمىِ تعداد عده مزبور باشد، و اگر نه ترتيب الفبايى منافاتى با تفكيك مذكور ندارد.
بجا بود كه در مقدمه كتاب، به برگرفته ها از كتاب استاد عطاردى اشاره اى مى شد.
ج) ايراد سومى كه به مسند چاپ شده در بيروت الشريف المعتمد شاه عبدالعظيم الحسنى حياته و مسنده گرفته شد، در اين كتاب نيز وجود دارد، اما خفيف تر از كتاب مذكور.
سخن آخر
صاحبان انديشه به خوبى مى دانند كه هيچ كتابى خالى از نقص و اشتباه نيست و اگر بنا باشد كتابها در بوته نقد گذارده شوند، همه آنها قابل نقد هستند و اگر قرار باشد تمام ايرادهاى كتابى كه مورد نقد قرار گرفته ذكر شود، استقبال پژوهشگران از تأليف كتاب كاهش مى يابد.
نگارنده، ضمن رعايت نكته فوق، در جمع بندى نهايى معتقد است كه اگرچه هيچ يك از سه كتاب معرفى شده در خور شأن حضرت عبدالعظيم و مطابق با شيوه پژوهشهاى نوين و كارآمدِ دوره حاضر نيستند، ليكن خالى از فايده نبوده و كتاب سوم به دليل تكرار كمترِ روايات (در مقايسه با كتاب دوم) و نقل اكثر قريب به اتفاق روايات به دست آمده از حضرت عبدالعظيم، در مجموع قابل استفاده تر است.
در خاتمه بايد افزود كه پيش از انتشار كتاب فوق ـ كه از مجموعه آثار كنگره بزرگداشت حضرت عبدالعظيم است ـ برخى از فضلاى محترم كمبودها و ايرادهاى